سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

انتخابات در گیومه - محمد قراگوزلو

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : نسرین آذری

عنوان : کتاب پرستو
از : نسرین اذری

عنوان : کتاب پرستو در باد نوشته محمد قراگوزلو
برای سفارش کتاب به ادرس زیر مراجعه کنید رای سفارش کتاب به آدرس زیر مراجعه کنید

Alfabetmaxima Bokhandel

Kaskögatan ۳۴- B .H
۱۶۴ ۷۶ / Kiskta
Sweden
Tel: ۰۰۴۶ ۸ ۷۶۰ ۰۳ ۴۳

email: alfabetmaxi@yahoo.se

WWW.alfabetmaxima.com Bankkonto nr. ۹۹۶۰۱۸۶۰۶۲۱۴۱۴

Alfabetmaximai bokhandel Stockholm

IBAN SE ۶۵۹۵۰۰ ۰۰۹۹ ۶۰۱۸۶۰۶۲۱۴۱۴ BIC -kod (swift-adress) NDEASESS
۴۱۸۱۴
۴۲۹٣۹ - تاریخ انتشار : ۲۹ دی ۱٣۹۰       

    از : نامی شاکری

عنوان : به پرسش های حسین عزیز!
حسین عزیز!
احتمالا این کامنت وقتی قابل دسترس می شود که متن اصلی به صفحه ی دوم یا بایگانی رفته ، با اینهمه امیدوارم که این چند کلمه را از من دریابید:
یک : اشکال این نگرش این است که "سبزها" و "دولت اصلاحات" آقای خاتمی و " دولت سازندگی" آقای هاشمی را یکی می داند. به نظرم چنین نیست . این سه وجوه اشتراکی دارند، اما سه "موضع" متفاوتند! "سبز" هم یک جنبش است که هنوز موفق نشده دولت مورد نظر خود را روی کار آورد. بنابر این در مورد هواداری از سرمایه داری و بازار آزاد توسط سبزها کمی زود به قاضی رفته اید. البته منظور من از سبزها ، گفتمان "راه سبز امید" مهندس موسوی است که دارای تفاوت های بارز با گفتمان Change آقای کروبی و اعتماد ملی است . بحث در مورد تفاوت ها را بگذاریم برای فرصتی دیگر!
دو : جنبش سبز(و رهبری آن)، مواضعش را بر اساس "قانون" سازمان داد. به نظر می رسد در "آن" شرایط چاره ای جز این نبود. اگر بر اساس همان "قانون" عمل می شد و تمام ارکان حاکمیت خود را مکلف به حدود وچارچوب آن می دانستند، شرایط بنحو دیگری رقم می خورد. بر اساس همان " قانون" ، شورای نگهبان حق "احراز" صلاحیت نامزدها را ندارد و صرفا باید به اتکای مستندات چهارگانه ، "عدم صلاحیت " شان را تحقیق و اعلام کند. قلع و قمع داوطلبان از موضع "احراز صلاحیت " ، آنهم از موضع حزبی داردودسته ی حاکم ، اقدامی غیرقانونی بود. براساس همان "قانون". دخالت رهبری نظام در فرایند انتخابات ریاست جمهوری و تبریک به برنده ی آن بدون آنکه فرایند انتخابات عملا پایان یافته باشد، غیر قانونی بود. خیال می کنم درچنین شرایط بی قانونی که حتی "برادران مکتبی و مسلمان" خود آقایان، غیر خودی تلقی می شوند، توقع حضور سوسیالیست ها در انتخابات کمی آرزومندانه است !
سه : راست است که گرایش عمومی جریان هایی در جنبش سبز، "دمکراسی نخبگی" است و مهمتر از آن ، دمکراسی لیبرال با قبله ی آمریکا! به همین دلیل ضرورت دارد که جریانات چپ ، حضور فعال در جنبش داشته باشند و " گفتمان" دمکراسی سوسیال را تبلیغ و ترویج کنند. این حضور فعال ، تدریجا ابتکار عمل را از دست جریان های مروج دمکراسی نخبگی و دمکراسی لیبرال خارج خواهد کرد. در این دو سال وضعیت تغییر کرده و در حال تغییر بیشتر است . ضمنا کم نیستند رسانه های "سبز" ی که از برادران کارگرشان دفاع می کنند. انکار این جریان ها بی انصافی است .
چهار : در مورد آن سخنرانی آقای خاتمی در جمع خانواده های ایثارگران و آزادگان، تقریبا تمام رسانه ها کم لطفی کردند و حتی از همان بخش سخنرانی او ، همین نیمه را انتخاب و منتشر کردند. به نظرم من آن سخنرانی در آن شرایط یکی از موضع گیری های جسورانه ی آقای خاتمی به شمار می آید. پیشنهاد می کنم که متن کامل آن را ببینید و در صورت لزوم اطلاع دهید برایتان ارسال کنم .
ضمنا این "برادرمحترم" به نمایندگی از گفتمان چپ ( و کمونیست نه سوسیال دمکراسی شیک این روزها!) در راه سبز امید حضور دارد و می کوشد از این فرصت "چند صدایی" برای ترویج گفتمان دمکراسی سوسیال استفاده کند.
۴۲۹۲٣ - تاریخ انتشار : ۲۹ دی ۱٣۹۰       

    از : که ژال اردلان

عنوان : سازمان یابی و آگاهگری
من نمی خواهم وارد پلمیک آقای الهیاری و خانم کاظمی بشوم. اینجا هم فرصت زیادی برای ادامه این بحث نیست و یکی دو روز دیگر این مقاله به آرشیو می رود و بحث ها بی نتیجه و نیمه کاره میماند. من می خواستم به دوستان بگویم که اتفاقا آقای ممد قراگوزلو در مقاله خوب خود تکلیف چه باید کرد را روشن کزده است
سازمان یابی و آگاهگری برای ایجاد صف متشکل طبقه کارگر
این هدف همه چپهای کارگری و کمونیستی است. پس از دوسال هنوز کسی نمی داند که سرنوشت رضا شهابی چه می شود. محمود صالحی کلیه اش را در زندان از دست داد. اسانلو را زبانش را بریدند . به دوست عزیز من رازانی در سنندج شلاق زدند و چند روز است که مظفر و شریف را دستگیر کرده اند اما کسی صدایش در اینهمه مدیا در نمی آید ولی گویا نیم کیلو از وزن خانم زهرا رهنورد کم شده است و همه رسانه ها به ولوله افتاده اند
۴۲٨۵٨ - تاریخ انتشار : ۲۷ دی ۱٣۹۰       

    از : حمید فروتن

عنوان : به جناب آقای مهرانی
جناب آقای مهرانی
وقتی شما زیر امضای خود موضع سیاسی خود را هم می نویسی یک گام بلند بسوی شفافیت سیاسی که بخشی از دموکراسی است نزدیک تر می شوی. از این نظر شما را ستایش باید کرد. اما من قادر به رفع اابهامات شما نیستم ولی برای این که بی جواب نمانید به مقاله ای با نام" دموکراسی کارگری آلترناتیو دموکراسی بورژوائی " نوشته آقای قراگوزلو که در آرشیو همین سایت موجود است و در فایل مقالات نویسنده قابل دسترسی است می توانیدئ مراجعه کنید. من شخصا برخلاف نظر آقای قراگوزلو دموکراسی لیبرال را گامی به جلو می دانم
۴۲٨۵۵ - تاریخ انتشار : ۲۷ دی ۱٣۹۰       

    از : چلنگر

عنوان : خط امامی ها
آقای حسین ن موارد موثقی را بیان کردید و سوال شما از هواداران رژیمی سبز ها بجا می باشد. البته نظرات آنها همان است که جناح موسوم به خط امام در طول حیات رژیم جنایتکار داشته است و زمانی نیز طرفدارانی در حزب و سازمانی که ساده لوحانه خود را نیز در خط امام می دانستند داشتند. البته جناح خط امام رژیم نیز در هار و جانی بودن دست کمی از برادران تمامیت خواه خود ندارند و همه می دانیم که دلخوری آنها از بیرون رانده شدن از دایره قدرت و غارت رژیم می باشد وگرنه آنها خود سالها از جنایتکارترین آمران رژیم بودند. این به اصطلاح هواداران سبز رژیم به قولی زیر رادار حرکت می کند و تلاش می کند که خود را چیز دیگری از آن که در واقع هستند نشان دهند. این شیوه بارها در رژیم جنایتکاران استفاده شده است بطور مثال باند جنایتکاری به نام "مجاهدین انقلاب" از آمران اطلاعاتی و بازجوهای رژیم عمدتا تشکیل شده بودند ولی با تقلب و سو استفاده از نام "مجاهدین" استفاده می کردند که به ظاهر خود را دارای سابقه انقلابی نشان دهند و نه جاسوس و شکنجه گر های حرفه ای رژیم. وزارت آدمکشی رژیم سابقه طولانی در این امور دارد و با ژستهای روشنفکری گرفتن حتی به چاپ کتابهای ظاهرا تاریخی در باره چریکها و بقیه احزاب و سازمانهای سیاسی می زند اما هدف همان است که همیشه داشته است و آن عوامفریبی و دوروغ و توطعه علیه مخالفین رژیم.
فراموش نکنید که باند جنایتکار "مجاهدین انقلاب" که در زندانهای رژیم در دهه شصت نقش جلاد و شکنجه گر را داشتند نیز اکنون در همان طیف هواداران سبز می باشند و جعل هویت از قبیل جعل هویت "توده ای" نیز یکی از ابزارهای آنها در توطعه علیه مخالفان خود می باشد. یک نگاه دقیق به نوشته های این قبیل افراد نشان می دهد که آنها نه تنها دمکراتهای جدیدی نیستند بلکه همان آمران ارتجاع هزار چهره می باشند. وقت خود را با مزدوران رژیم تلف کردن فایده ای ندارد!
۴۲٨٣۹ - تاریخ انتشار : ۲۶ دی ۱٣۹۰       

    از : ترنیان محمودی

عنوان : مواضع موسوس
دوستان باید بگویم که مواضع اقتصادی و سیاسی موسوی چنانکه خودش هم می گفت و برنامه داد متکی به برنامه ای شبه سوسیالیستی و نوکینزی بود و به همین دلیل هم از سوی انجمن جامعه شناسی ایران و استادانی مانند دکتر ناصر فکوهی تحت عنوان بیانیه اعتدال حمایت شد. در نتیجه آقای مهندس موسوی هواخواه اقتصاد بازار آزاد نبودند و من با نظر کامنتگزار محترم و مباحثی که دکتر قراگوزلو در مقاله اقتصاد بازاری موسوی به شکل مصادره به مطلوب بیان کرده اند موافق نیستم. حساب موسوی با حساب رفسنجانی و کروبی و خاتمی جدا بود.
۴۲٨٣۵ - تاریخ انتشار : ۲۶ دی ۱٣۹۰       

    از : بابک مهرانی

عنوان : "مراتب بالاتری در بدیل سازی قدرت" را رها نکنیم !!!!
وقتی آقای قراگوزلو در باره ی موضوع انتخابات ایران این مقاله را نوشت ، با انتخاب عنوان «انتخابات درگیومه» شاید خواستند ابهامات و تناقضات اساسی نگرش خود را درباره ی موضوع عمومی انتخابات را مرزبندی کنند. که این بسیار نکته ی مهم و قابل قدردانی ست. بنظر من این نوشته بسیار کمک می کند تا وظایف چپ در جنبش گذار به دمکراسی در ایران بیش از پیش مورد ملاحظه و تدقیق قرار گیرد.

متاسفانه ایشان بصراحت نمی گوید که اساسا کدام نوع دموکراسی را قبول دارد. یا به ما توصیه نمی کنند که در قبال انتخابات چه باید کرد . یهمین دلیل از این شاخ به آن شاخ پریده و به تمام نیروها؛ از راست تا چپ «گیر» میدهد به جز «سوسیالیسم چپ» که معلوم نیست منظور از کدام نیروهای سیاسی «خوشبخت» ایرانی می باشد که آقای قراگوزلو آنها را «مردود » نکرده ست .

اما علت این تناقض گوئی های آقای قراگوزلو در چیست ؟
تا آن جا که سواد سیاسی نگارنده قد میدهد، دموکراسی در کل به دونوع مستقیم و غیر مستقیم تعریف شده است:
A - دموکراسی غیر مستقیم : به دمکراسی وکالتی representative democracy معروف ست. به چنان دموکراسی گفته میشود مردم از طریق انتخابات نمایندگان و وکلای خود را برای شرکت در مجلس، دولت و تعیین قوانین و مقررات برای برای اعمال حاکمیت مردم برای مدتی محدود و ادواری انتخاب می نمایند . مردم در این حکومت ها به تمام شهروندان و تمام طبقات و اقشار اطلاق میشود. این نظام بعنوان پارلمانتاریسم در سراسر جهان رایج ست و میشود گفت «دموکراسی واقعا موجود» . حتی تمام کشورهای معروف به «سوسیالیسم واقعا موجود» بعداز انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ از این شیوه ی دموکراسی غیر مستقیم ، برای قانون گزاری استفاده کرده که البته خودشان به آن نطام «دیکتاتوری پرولتاریا » می گفتند.
B - دموکراسی مستقیم : یعنی حکومت مردم توسط خود مردم ؛ آرمان دمکراسی مستقیم و بدون دولت و مجلس´،یعنی اداره ی کارها بدون واسطه توسط مردم، که از «کمون اولیه » الهام گرفته شده ست « انسان از اول در «جامعه ی بی طبقه» زندگی کرده که باید در کمونیسم یا انترناسیونالیسم یا هر اتوپی دیگر طبقات برچیده و «جامعه ی بی طبقه» احیا گردد ،این اتوپی قدمت دیرینه دارد و ولی طرفداران آن امروز ، فقط در بین بعضی از گروههای اجتماعی وجود دارد که بیشتر در کشورهای آزاد سرمایه داری فعالیت می کنند ولی برای انتخابات و پارلمان فعالیت نمی کنند . بهمین دلیل به آنها نیروهای «ماورای پارلمانی» extra-parliamentary می گویند. که معروف ترین آنها از تفکر آنارشیسیم anarchism
و سندیکالیسم syndicalism پیروی می کنند. (در جشن سالروز انقلاب تونس ، رسانه ها تصاویری از شرکت این نیروها در تطاهرات نشان دادند)

بهمین دلایل آقای قراگوزلو با احتیاط در باره ی کمون پاریس اشارتی نموده ست:
[در افزوده: قیاس مع الفارق است. میدانم. با این حال مقایسه کنید وضع این نماینده گی شدن را با نماینده گان کمون پاریس که دستمزدشان حداکثر برابر یک کارگر نیمه ماهر بود و هر لحظه قابل عزل بودند. چنین است تفاوت نمایندهگی در دموکراسی بورژوایی و پارلمانتاریستی با نماینده گی مستقیم و قابل عزل در دموکراسی سوسیالیستی.]
جدا از نا دقیق بودن برداشت های آقای قراگوزها از دمکراسی مستقیم
( آنارشیسم ) و غیر مستقیم ( بورژوائی) باید اذعان نمود که امروزه اشاره به «دمو کراسی سوسیالسیتی» بدون پشتوانه ی عملی و روشن نکردن موضوع «دیکتاتوری پرولتاریا» مناقشه بر انگیز ست.

حال با این توضیحات باید از آقای قراگوزلو پرسید در جامعه ی ایران چه باید کرد؟
با توضیح این موضوع که «سوسیالیسم چپ» مورد قبول ایشان امکان سازمانی ، تبلیغاتی و مالی قابل رقابت با سایر نیروهای مخالف حکومت ندارند که مسئله ای حل نمیشود پس با جوهر اصلی نوشته ی آقای قراگوزلو چه باید کرد ؟
ایشان آرایش نیروها را بصورت زیر توضیح داده اند:
"با این حال به منظور پرهیز از کلی‌گویی به همین اشاره‌ی بدون اولویت بسنده می‌کنیم که افراد و جریان های اصلاح طلب دولتی و غیر دولتی، در قدرت و رانده شده از قدرت (رفرمیست ها)، شاخه های مختلف جمهوری خواهان، مشروطه طلبان، سلطنت چیان، چپ های لیبرال (سوسیال دموکرات‌های راست)، چپ های منشویک، طرف‌داران حمله ی نظامی و مداخله ی امپریالیسم "بشر دوست"، دستان و دوستان سیاسی و مدیایی ناتو، کنسرواتیست ها و نئوکنسرواتیست ها و سکولارهای نو و کهنه در این اپوزیسیون گَل و گشاد جا می شوند و طبیعی است که با وجود تفرقه و تشتت از امکان سازمانی، تبلیغاتی و مالی قابل توجهی بهره‌مندند و نسبت به «سوسیالیسم چپ» ، دست به مراتب بالاتری در بدیل سازی قدرت دارند."
البته باید زیاد سخت نگیریم که فرضیه آقای قراگوزلو پایه علمی ندارد زیرا بیشتر نیروهای دکر شده در بالا نیز در همان جهنم حکمت مذهبی فاقد امکانات فعالیت در ایران هستند و دیکتاتوری مذهبی ایران بغیر از «خودی ها» که روز بروز «محدوده» اش تنگتر میشود، حق حیات و فعالیت برای هیچ نیروی خارج از «محدوده» را بر نمی تابد.

نقل قول بالا از آقای قراگوزلو نشان میدهد که ایشان در هر صورت «نیم نگاهی» به دموکراسی غیر مستقیم بورژوائی دارد و حسرت میخورد که چرا جرا «سوسیالیزم چپ» نمی تواند کسب امکانات سازمانی، تبلیغاتی و مالی «فراوان» به جلب کارگران و حقوق بگیران بپردازد تا به مراتب بالاتری در بدیل سازی قدرت برسند
عمق ابهام و نتاقض در اینجا نهفته ست که لازم ست آقای قراگوزلو خودشان در انکشاف آن ما را روشن نمایند:

با توجه به تاکید ایشان بر « مراتب بالاتری در بدیل سازی قدرت» باید دید هدف ایشان کدام از گزینه های زیر می باشد:

۱. کسب کرسی های بیشتر در مجلس توسط «سو سیالیسم چپ » و شرکت در پارلمان بورژوائی مانند حزب توده در بعداز ۱۳۲۰
۲. کسب قدرت مستقیم «سوسیالیزم چپ» برای گذار مستقیم به سوسیالیزم از طریق انتخابات آزاد و پارلمانی بورژوائی که امکان آن توسط مارکس اشاره شده ست.

۳. کسب قدرت مستقیم «سوسیالیزم چپ» برای انجام انقلاب سوسیالیستی رهبری طبقه ی کارگر و در هم شکستن مقاوت مسلحانه ی بورژوازی

بابک مهرانی
جمهوری خواه
۴۲٨٣۰ - تاریخ انتشار : ۲۶ دی ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : تشکر
جناب سرو،
ممنون از راهنمایی. تعریف زیر را در مقاله
" کور رنگی تاریخی پاسخ محمد قراگوزلو به۶ سوال "۶تایی" آرش!" یافتم :

" قدر مسلم این است که با هیچ تعریفی نمی¬توان خیل عظیم فروشنده¬گان فرودست نیروی کار؛ پرستاران، انواع ‏شاغلان بخش خدمات تولید اجتماعی و معلمان و استادان دانشگاه و روزنامه¬نگاران را – با شروطی – کارگر ندانست." که البته اما و اگر پیش و پس از این جمله در مقاله فراوان است ولی این نزدیکترین بیان به تعریف کارگر بود. درک من از دیدگاه جناب قراگوزلو نیز تقریبا همین بود ولی منبع را فراموش کرده بودم.
۴۲٨۲۹ - تاریخ انتشار : ۲۶ دی ۱٣۹۰       

    از : باخته

عنوان : کمبریج نه اکسفورد
نوشتید
"مگر آن که رییس دانشگاه کمبریج - همان جا که آقای مهدی هاشمی رفسنجانی را امروز فردا خلعت دکترا می‌پوشاند - تکذیبیه یی با امضای "از طرف" بفرستد"
من مقاله شما را تا اینجا خواندم و لازم دانستم بی دقتی که بکار بردید, گوش زد کنم.
پسر رفسنجانی در دانشکاه اکسفورد است نه کمبریج. ولی چگونه ایشان آنجا پزیرش گرفتند, جای بحث است. ایشان در معاملات نفتی در خارج باج بگیر و کار چاق کن بودند.
در کمبریج افرادی مثل نیوتن و داروین بودند و به ایرانیان بندرت پذیرش میدهند تا چه برسد به پسر هاشمی.
۴۲٨۲۶ - تاریخ انتشار : ۲۶ دی ۱٣۹۰       

    از : محسن کوشا

عنوان : نه ، خانم مینا کاظمی ، شما به سئوال من پاسخ ندادید
نه ، خانم مینا کاظمی ، شما به سئوال من پاسخ ندادید. دوباره سئوال را در پایان همین کامنت گذاشته ام. شما در باره ی برداشت خودتان از موضوع به فرم خاصی تفسیر کرده و نوشته اید که ربطی به کامننت و سئوال مشخص من ندارد که جواب آن یک کلمه ست !
حال تفسیر شخصی شما «خام فکری» باشد یا «بلوغ فکری» من اهمیت نمیدهم چون به من بر نمیگردد. در ضمن با نقل قولی «نامعلوم» و بی بط به بحث ما از و.ا.لنین سعی کردید .تا داوری خود را ۴ میخه کنید. که این هم بی مورد ست .
اصلا چه نیازی دارد که شما دست به دامان لنین شوید؟ آیا لنین در نوشته ها و سخنرانی ها ، مرتب دست به دامان مارکس میشد ؟ آیا دیدید که چامسکی یا سایر چپ های سرشناس جهان چنین کنند؟
اگر شما مارکسیست هستید سعی کنید آنرا بشناسید و از آن بهره گیری کنید. ولی فراموش نکنیم ،امروزه با پیچیدگی های اجتماعی ما نیاز به سایر دانشهای تجربی و اجتماعی نیز هستیم، تا در تعیین و تبیین شرائط عینی جامعه و شناخت تضادهای طبقاتی سردر گم نشویم و این کار نیاز به نیروی بسیار عظیم جمعی و تشکیلاتی دارد تا بتواند با پیشنهاد های مشخص خود برای حل تضادها به خدمت مبارزات در آید .
البته بسیار از حل معادلات ریاضی عالی ، پیچیده تر ست. یهمین دلیل تا بحال بدرستی از آن استفاده نشده و چندان موفق نبوده ست. با استناد مجرد از نظرات مارکس وانگلس هم مسئله حل نمیشود. زیرا این کار متفکران امروز ایران و جهان ست که نبوغ خود را نشان دهند و با ارائه ی راه کارها عملی راهنمای عمل رهروان عدالت اجتماعی شوند. بهمین دلیل از نوشته ی آقای قراگوزلو امانت گرفتم و سئوال خود را طرح نمودم و بار دیگر تکرار می کنم :
در عین حال که هژمونی کارگری بسیار دور ست ، اولین سئوالی که که به ذهن انسان مبارز و آزادیخواه متبادر میشود اینست: پس در شرائط امروز چه باید کرد ؟ ماهیت مبارزات کنونی چیست؟ آیا مبارزات تعطیل بردار ست ؟ سوسیالیستی که نیست و نمی تواند باشد زیرا "هژمونی کارگری" بسیار دور ست. اکثریت طبقات و اقشار حتی "بورژوا ها" در مبارزات امروز شرکت دارند اسم این مرحله از مبارزات را چه بگذاریم ؟
۴۲٨۲۵ - تاریخ انتشار : ۲۶ دی ۱٣۹۰       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (٣۵)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست