عنوان : مارا کجا میبرند؟
سرکار پروین خانم،
آهسته ، آهسته. خانم پیاده شو با هم برویم. "( ما)" کجا " این شیون کمدی تراژدیک را برای فرار ازخود و با متهم کردن (ظریفانهء ) گلشیفته براه انداخته ایم " ؟. (ما) گفتیم و یا خواستیم بگوئیم از زمانی که خانم فراهانی ممنوع الورود شد قید ایران را زد و دنبال پیشرفت هنری استعداد خود در خارج شد. آیا برای چند نفر مثل من و شما پیش میآید که نامزد بزرگترین جایزه حرفه ای خود شویم و از شرکت در آن خود داری کنیم؟ مگر ایشان دیوانه اند که به چنین فرصتی لگد بزنند؟

بد شانسی ایشان این ست که این جریان زمانی اتفاق افتاد که ایران با یکی از بحرانی ترین روزگار تاریخ خود روبروست و گروه بزرگی از ما در این شرایط - چون همیشه - الویت را از دست داده و برای پستان های زیبای ایشان و بکوری چشم جمهوری اسلامی هورا میکشیم. حذف ویدئو لختی نیز ظاهرا بخاطر پدر مادر بود. منتها اگر نیم و یا یک میلیون ایرانی ویدئو های اصلی ایشان را میخریدند شاید، شاید جریان تا حدودی عوض میشد و شاید هم نمیشد. این مائیم که خود را جلو انداخته فریاد میزنیم مارا کجا میبرند؟ ایشان دنبال کار و زندگی خودند.
۴٣۱۱۶ - تاریخ انتشار : ۶ بهمن ۱٣۹۰       

عنوان : باز هم میگویم "افسوس که پیام ترا کس نشنید و همهء چشمها بر گناه تن باز ماند "( من به رویا های شما جان می بخشم)م
بگذار آنانکه به عرق شرم مبتلایند از( سیروان و قره سو گرفته تا سدهای کرج و دزفول ومهاباد وبقیه را) پرآب کنند که آب نشان آبادانی است ! گلشیفتهء ۲۹ ساله از ۱۴ سالگی تجربه بازیگری درسینما را دارد/ فرزند خانواده اییست هنرمند و پدری که از هنرپیشه گان برجسته و پرتجربهء ایران است . قیاس گلشیفته هنرپیشهء با هوش و پرتجربهءایرانی که در کشورش جز توحش دینی و زن سیزی را ناظر نبوده /با ماجده المهدی دانشجوی ۲۰سالهء باهوش و آزادهء مصری که در اعتراض به قدم رنجهءآرام آرام اخوان المسلمین برای تصاحب حکومت در (وبای عربی )وتحمیل حجاب اجباری بزنان بود (درحالیکه هنوز کاباره های قاهره و سایر پایتختهای وبا زده و حتئ بغداد شیعی بازست و رقصهای سکسی و نیمه عریان عربی) برقرار : قیاسی اگر آخوندی /غیرتی /فمسنیستی نباشد: بس مع الفارق است . گلشیفته هنرپیشه است و تف برحکومت انسان ستیز اسلامی کرده و درغرب زندگی میکند /اگر در نمایشی که تن ها و روانها یا کنش و گویش را مینمایاند شرکت کرده وحتی کلام تحمیلی رئالیزاتور را بکار برده ودست مزددر یافت کرده وبسیار طبیعییت و/کارش را انجام داده است /گلشیفته میتوانست این دعوت را رد کند و باین بیاندیشد که خانواده اش درایران است و ممکنست هزلار ویک بلا بسرشان ببارد / اما کاررا آزادانه قبول کرد (دمش گرم) وتنها زنی بودکه نیمه عریان شد وزیبا ترین کلام را بزبان آورد /معمولآ (کلام و کنش ) در این نوع نمایشات بانتخاب هنرپیشه است تا استعداد هنریش را بنمایاند . اگر گلشیفتهء مسلمان زاده وگریخته از توحش زن ستیز دینی از این فرصت کوچک استفاده میکند تا آزادی و اختیار تن و روان انسان را به حکومتی انسان ستیز خرفهم کند آیا میبایست از او سپاسگزار بود یا کارش را در حد (این ک...و...ن کجه.. جون من کجهء زنده یادان کافه های پائین شهری تهران یا رقاصه های فیلمهای فارسی های آنچنانی ) دههء ۴۰ تخطئه کرد ؟ بدبختانه کرم از خوددرخت است و نسل انشاءالله هرچه زودتر برباد روندهء ما نتوانسته و تا عمرش باقیست نخواهد توانست چرک وچکیرهء فرهنگ پدرسالاری همراه با عزاداری حسینی را از تن وروان خود پاک کند تا آزادباشد /اما خوشبختانه فرزندانمان چه قد کشیدگان و چه بدنیا آمدگان در دیاری که ده ها سال است دین و مردان و زنانش را از صحنهء سیاست وکشور داری دورکرده و در دین خانه ها تمرگانده است /نک بمانند (ما) نمیاندیشند که با فرهنگ پدر و خانواده سالاری از بیخ وبن بیگانه اند چه ما حرص ودق بخوریم و چه نخوریم ! اما این( ما )که این شیون کمدی تراژدیک را برای فرار ازخود و با متهم کردن (ظریفانهء ) گلشیفته براه انداخته ایم /کی هستیم جز عریضه نوسان و امضا کننگان نامه ها بدرگاه شیاطین بزرگ و ایادیش و التماس دعا برای برای لقوه گرفتن دست شاباجی خانمها ی در حصر وفلان زندانی زینتی که هرروز نامهء فدایم شوی برای رهبر مینویسند و هیچ طورشان هم نمیشود !! آدم میتواند هزاران نفر گول بزند و لی خودش را هرگز / پس گلشیفته و کارش را اگر حمایت نمیکنیم لااقل شلاقش نزنیم .
۴٣۰۹۹ - تاریخ انتشار : ۶ بهمن ۱٣۹۰       

عنوان : نفهمیدن هنر و مدرنیسم
نکته ای در مورد آنانی که دوست و اصرار دارند امرخصوصی و شخصی افرادی نظیر گلشیفته را رنگ و لعاب اعتراضی و انقلابی و فمینیستی بزنند:
اینان بجای آنکه کار او را در راستای نقش انفرادی او و برای کسب شهرت و نقش های سینمایی بیشتر ارزیابی کنند(هرچند متاسفانه این هنرپیشه جوان بی تجربه در دام نرم ها و تبلیغات پُست مدرنیستی و انتزاعی شده) کاسهً داغ تر از آش شده، به کار او جنبهً عمومی و اعتراضی زنان داده وحق فردی او را انکار می کنند. اینان که با نفهمیدن یا بدفهمی نقش و پیام هنر و مدرنیسم، با عکس نیمه برهنهً او گویی خواب نمای انقلابی شده اند و برای عقب نماندن از قافلهً «مدرنیست ها» هول زده و شیفته دست به مدح و ثنای او به عنوان قهرمان انقلابی و اعتراضی و فمینیستی و ..وو زده اند و حقانیٌت مبارزات آزادیخواهانه و برابری طلبانهً زنان و مردان ایران را تا حدٌ برهنگی جنسی زن (یا مرد) تنزل می دهند. آیا خود زن به عنوان نیمه ای از جامعه بدون برجسته کردن نماد جنسیتی خود دارای هویت و حقوق و مطالبات و نیز صدای اعتراضی نمی باشد؟.
نگاه این افراد، که دچار عقدهً حقارت و خود کم بینی در برابر «هنرغرب» شده اند، روی دیگر سکهً نگاه مردسالاری است که هویت زن را در پوشش و «عفاف» می داند. هردو روی سکه نگاهی جنسی و کاربردی به زن(یا مرد) دارد و از آن برای مقاصد دیگری سود می برد.
اختیار تن هرکس امر شخصی و جزء حقوق فردی اوست و باید به آن احترام گذاشته شود. حتی گاهی در عرصه هنر ، ضرورت ایجاب می کند برای ارسال پیام هنری ، نیمه برهنه یا برهنه شد. گاه هم نیمه برهنگی با احتساب تبعاتِ مثبتِ آن برای نشان صدای اعتراضی- فردی قابل درک و پذیرفتنی است امٌا نمونهً اخیر که با چنین انگیزه هایی همراه نبوده ، فقط سطحی نگری و بدفهمی و دید جنسی مداحان و هول شدگانی که کاری جز چشم و هم چشمی بلد نیستند وهمیشه الفاظ و مقوله های جدٌی را لوث می کنند، نشان می دهد. خود گلشیفته هم حالا اگر بخواهد انگیزه ای غیر از کسب شهرت یا تن دادن به خواست های تبلیغاتی پُست مدرنیستی دست و پا کند، اظهار نظر خود او نخواهد بود و چون متأثر از مواضع مطرح شده این چند روزه می باشد محلی از اعتناء و اعتبار نخواهد داشت.
۴٣۰۹۱ - تاریخ انتشار : ۵ بهمن ۱٣۹۰       

عنوان : جنبش شکست خوردگان
من با جنبش شکست خوردگان موافقم. من فیس بوکی نیستم اما لخت شدن خانم فراهانی ظاهرا به هر منظور دیگری که باشد سیاسی نیست. " مردم یک منفذ پیدا کردند تا فریاد خود را بزنند." . بدبختی اینجاست که سی و سه سال پیش هم مردم منفذی یافتند و با سوراخ دعای عوضی امید خود را در رهبری دیدند که کاروانسالار ره ناشناس بود.

نمیدانم این هیجان ما را به کجا میکشد و همه نیم میلیون نفری که به صفحه فیس بوک رفتند دنبال چه هستند ولی مطمئنم که اینها اگر ویدئوهای اصلی خانم فراهانی را میخریدند شاید ایشان به این سهولت جلو هر کس و ناکسی لخت نمیشدند که بعدا مجبور شوند که خود را از ویدئو بیرون بکشند. (ویدئو هادی خرسندی در مراسم خاکسپاری مرضیه را ببینید).

گر چه ایشان اگر به پلی بوی هم - که چند قدم دور تر نیست - بروند به کسی ربطی ندارد ولی برای پیشرفت در حرفه سینما لازم نیست که آدم حتما لخت شود اما در آن صورت موفقیت بسیار دشوار تر است.
۴٣۰۷٨ - تاریخ انتشار : ۵ بهمن ۱٣۹۰       

عنوان : دست شما درد نکند
ممنون از اینکه با دقت به بررسی مساله پرداخته و مانند برخی دیگر از دوستان شتابزده و فقط در مخالفت با سیاست های جمهوری اسلامی قلم به دست نگرفته اید. گر چه عکس هنری بسیار زیبایی است و گلشیفته حتا معصوم به نظر میرسد، و تصمیم ایشان کاملا شخصی بوده و ربطی به دیگران ندارد، اما بازتاب این عکس در جامعه بسیار جالب توجه است. نیز همانطور که شما گفتی، عکاس و مخاطبین او هم در این عکس هستند.
۴٣۰۷۶ - تاریخ انتشار : ۴ بهمن ۱٣۹۰       

عنوان : شما هنوز متوجه نیستید که مردم چکار می کنند
خانم مینا شما انتخابات یادتان هست. چگونه از منفذ اختلافات باندها استفاده کردند و به خیابان ریختند. شما فکر می کنید اگر موسوی انتخاب می شد چکار می کردند بازهم برای جشن گرفتن بیرون می امدند و به بسیجیها حمله می کردند. خانم گلشیفته لازم نیست سیاسی باشد یا نباشد. مردم یک منفذ پیدا کردند تا فریاد خود را بزنند. زنان ایران از منفذ گلشیفته فریاد زدند ازادی جامعه بدون ازادی زن ممکن نیست و ازادی زن بدون ازادی کنترل بر بدنش افسانه است. شما این را ندیدید. از بیش از نیم ملیون نفر که به صفحه فیس بوک گلشیفته در چند روز رفتند و گفتند او را دوست دارند نفهمیدید. وقتی جامعه ای را ببندند ، هر منفذی را مردم استفاده می کنند. برای خود رهبر می سازند. هر فردی که حرفی رادیکال بزند هر چند خود هم نخواهد روی دست بلند می کنند و هورا می کشند و وی را به پرچم خواسته های خود تبدیل می کنند. این را اگر نفهمید، متوجه حرکات مردم نمی شوید. مردم به کمتر از آتش زدن حجابها راضی نیستند. حق انتخاب بر لباس و نوع لباس یک خواست است و مردم دارند سمبلیک با حمایت از کار گلشیفته این خواست را فریاد می زنند. کمی دورتر بایستید . متوجه جنگل می شوید. نگذارید درختان مانع از دیدن جنگل شوند.
۴٣۰۶۶ - تاریخ انتشار : ۴ بهمن ۱٣۹۰       

عنوان : ‫کدام تغییر؟ هنوز هم اصرار بر حق ناموس پرستی در مایملک شخصی دیگران!
‫پس آن تغییراتی که ما مرتب در نظرات خود از آنها دم میزنیم کدامند؟
مگر اثر فیلم ناموسی قیصر را از یاد برده ایم؟ که چگونه چاشنی تفکر سنت و تعصب گرایی و عدم تغییر اجتماع همسو با تفکر ارتجاعی آخوندی و ولایی را تحریک و تقویت کرد؟ که چگونه به رشد بیشتر زمینه های غرب ستیزی و تخریب تمدن ‫جهان نو و فرار از مدرنیته ‫کمک کرد ‫و آخوندوار تعصب ارتجاعی را تبلیغ کرد؟ نتیجه تعصبات رویارویی با ‫تئاتر عریان در شهر شیراز را، در جهت به جوش آوردن تعصب ‫‫همواره پنهان در زیر خاکستر غیرت عوام در تحریک ‫لاتهای متعصب شهر، که همواره موریانه وار آماده برای آشوب و تخریبند، که همواره ‫قیصر وار برای ناموس سر می برند و کارد و تیغ می کشند، که همواره سردمداران چوب و چاقو و چماق و غیرت و ناموس پرستی شهر را در پناه آخوند و منبر و مسجد و و لایت ائمه معصوم تکیه پاس میدارند، واز پا ننشستند ‫تا انقلاب بهمن ۵۷ شان به ثمر رسید، فراموش کرده ایم؟ یاروسری یا توسری گفتن و لت و پار کردن زنان و دختران معترض و مبارز ایران را توسط همین لاتها فراموش کرده ایم؟

آخر برهنه شدن جسم ‫دیگران و یا او، به هر دلیلی، چه آسیبی به من و شما، به حقوق شهروندی ما، به دموکراسی و سکولار طلبی ما و به حقوق فردی و اجتماعی ما زده است که باید این همه عرق شرم بر پیشانی متعصب ما بنشاند؟ چرا این اعمال فردی نسبتاً پیش پاافتاده و کاملاً عادی شده برای تمدن غرب ، هیچوقت برای ما عادی نمی شود؟ تا کی هر اتفاق سکسی و برهنه نمایی حتی آنور دنیا در ذهن برخی ایرانیان باید اینگونه ‫واکنش رسوا و هیجانی و ناموسی ‫ایجاد کند و خشم و کینه و تعصب ناموسی و دینی ما نظردهنگان را برانگیزاند!؟
نمیدانم روشنفکری؟ سکولاری؟ لیبرالی؟ کمونیستی؟ لائیکی؟ ناباوری؟ نواندیش دین ی و اخلاقی هستی؟ هر چه هستی اگر باور به تغییر خود داری، لحظه ای به وجدانت مراجعه کن، شاید آسانتر جواب را بیابی!
‫
‫امروز بیش از هر روز ‫و زمان دیگری ‫گلشیفته به کمک و حمایت ‫من و شما نیازمند است.
۴٣۰۵٨ - تاریخ انتشار : ۴ بهمن ۱٣۹۰       

عنوان : --
زمانی که بانوان اروپایی برای اولین بار شلوار به عنوان پوشاک انتخاب کردند و یا دو چرخه سواری کردند ؛در لندن غوغا شد. ج. اسلامی ایران را آنچان به تاریکی و جهالت و قهقراه کشانده که رایج ترین چیزها در عصر کنونی جنجال انگیز میشود. اگر روند طالیبانیزه کردن ایران ادامه پیدا کند تا چند دهه دیگر آدامس خوردن بانوان هم غوغا پیدا میکند. متاسفانه هنوز که هنوزه بانو رجوی / ببخشید رییس جمهور منتخب مقاومت ایران/ بعد از ۳۰ سال در اروپا لچک را کنار نگزاشته است. بدبخت جنبشی که نیاز به قهرمان دارد.
۴٣۰۴۷ - تاریخ انتشار : ۴ بهمن ۱٣۹۰       

عنوان : خدمت خانم خانلرزاده
خانم خانلرزاده در نوشته سر کار حاشیه ها بر اصل موضوع سبقت گرفته اند از مجله اروتیک تا رقص مهناز و فیلم به قول شما شاهکار " قیصر"(که باعث و بانی بسیار بد آموزیهای اجتماعی همین فیلم و مزخر فات شبیه آن است) و حکومتهای متعصب دینی و گرایشات فمنیستی و ده ها اشاره دیگر گفته اید تا در لفافه بگوئید که این خانم گلشیفته همچین کار مهمی هم نکرده و خیلی هم ایشان قصدی نداشته و شاید اصلا به تبعات اجتماعی و فر هنگی کارش هم اشراف نداشته . همه اینها را شما در لفافه شایدها و اگر و مگر ها بیان میفرمائید و به خیال خودتان راه فرار و راه درو هم برای خودتان باقی گذاشتید که اگر یکی مدعی شد بگید که نه من به آن جنبه هم اشاره داشتم به عبارتی شما درست بر خلاف گلشیفته که خودش را عریان در مقابل دید دیگران قرار داد شما همینطور در حال پوشیده نگاه داشتن خودتان هستید چرا؟ به این دلیل ساده که جامعه ما عادت به برهنگی ندارد و آدمهاش یاد نگرفتن برهنه و بی پیرایه زندگی کنند بی پیرایه حرف بزنند وپاک و معصوم در مقابل یک دیگر ظاهر شوند .
رفتار خانم گلشیفته بنظر من قابل ستایش است حتی اگر قادر نباشد کلامی در ارتباط با این اقدامش حرفی بزند .
در جهان بی دامن تر نیست کس
لیک خلق میپوشند و ما بر آفتاب افکنده ایم
۴٣۰٣۹ - تاریخ انتشار : ٣ بهمن ۱٣۹۰       

عنوان : مسائل و مشکلات بزرگتر
بهتر نیست رفتار وکردار افراد٬از جمله گلشیفته فراهانی٬ را موضوع خصوصی و شخصی آنها بدانیم و وقت و انرژی را به موضوعات عمومی عاجل سیاسی و اجتماعی اختصاص دهیم؟. دو موضع افراطی
همیشه باعث انحراف از مسیر اصلی بحث ها میشوند
. حالا این دو مورد افراطی:
یکی سوپرمدرن ها و«سیاسیون رادیکال» که رفتار مثلا گلشیفته را بدون خواست و اظهار نظرخود او٬
یک حرکت سیاسی و انقلابی و اعتراضی و فمینیستی و زن مبارز قلمداد میکنند و بی توجه به تبعات چنین موضعگیری در جامعه ٬به سردرگمی
واغتشاش در نظر وعمل اعتراضی وسیاسی میپردازند.

دیگری «پاسداران اخلاقی» هستند که بدون توجه به ریشه های اجتماعی وفرهنگی واقتصادی اخلاق٬
هر حرکتی از جمله حرکت گلشیفته را زلزله اخلاقی به حساب می آورند و با ندیدن معضلات بسیار بدتر
اجتماعی و اقتصادی و ..و.. به تحریک بداندیشی
وتنگ نظری بیشتر دامن میزنند.
هر دو این افراط گری ٬ زیر پوشش حقانیت «انقلابی» گری و «فمینیستی» از یک طرف٬ و اخلاقیات ناب و «منزه» از طرف دیگر٬ باعث انحراف از پرداختن به
مسایل اساسی تردر مبارزات مردم می شوند
۴٣۰٣۴ - تاریخ انتشار : ٣ بهمن ۱٣۹۰