راههای نوین پژوهش قرآن
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : علی کبیری
عنوان : بنظر میرسد که محمد نمیتواند پیغمبرو پایه گذار اسلام باشد!
جمعی که شما به آنها اشاره کرده اید، به اضافه ی عده ی دیگری دو کتاب منتشر کرده اند. کتاب اول بنام "مبداء پنهان اسلام" و کتاب دوم بنام " چالشی برای اصلاحات در اسلام." هر دو این کتابها با استفاده از متون قرآنی و نیز سکه های کشف شده در قرون هفتم تا نهم وحتی دهم میلادی، دین اسلام را منشعب از ادیان مسیحی و یهودی میدانند. ولی به عقیده ی اینجانب، تمرکز بر اشاره های قرآن میتواند منجر به اثبات این ادعا شود که محمد نه تنها پایه گذار دین اسلام نبوده است، بلکه به عنوان پیغمبر این دین هم نمیتواند مورد قبول واقع شود. برایتان مثالی از خود محمد میزنم: کلیه ی مسلمانان وغیر مسلمانان مدعیند که محمد فرزند شخصی بنام عبدالله بوده است و بهمین سبب هم او را محمد ابن عبدالله مینامند. مضافاً به اینکه مسلمانان به عربستان قبل از اسلام، لقب "دوره ی جاهلیت" داده و آن مردم را مشتی بت پرست قلمداد میکنند. بر همین اساس، عبدالله یعنی پدر محمد هم شخصی بت پرست بوده و بت او همانا "الله" بوده است. بنابراین، الله محمد نمیتواند آن پروردگاری باشد که خالق هستی بوده است. آن الله، یک بت بوده که محمد آنرا به مقام خدائی رسانده است. نتیجه آنکه خدای مسلمانان در اصل یک بت بوده است و این امر در تناقض با مقام الهی الله است که با بت پرستی مانعه الجمع میباشد. از سوی دیگر، اگر عبدالله شخصی حنیف بوده که به الله نادیده اعتفاد داشته است، پس این نتیجه بدست میآید که قبل از محمد هم عده ای از مردمان به خدای نادیده ای بنام الله اعتقاد داشته اند که این همان اسلام است. لذا در هر دوحالت بالا، محمد نمیتواند به عنوان پایه گذار اسلام و پیام آور الله باشد.
۴٨۹۰٣ - تاریخ انتشار : ۲۷ مهر ۱٣۹۱
|
از : معمولی
عنوان : نه اینطور نیست
متاسفم آقای سالاری خیلی تند رفته اید
کجا مسیحیان و یهودیان از دین خود اسطوره زدائی کرده و دینشان را علمی و تحقیقی و ازین قبیل کرده اند؟ کجا؟
میخواهید برایتان نمونه بیآورم؟ گمان شما در مورد دین مسیح و موسی و موارد بسیار غیر قابل دستیابی آن برای محققان ، پرس وجو نکرده و همینطوری چون فکر کرده اید مسلمانان در همه زمینه ها عقبند، اینجا هم به آنها امتیاز میدهید
دوست گرامی تورات پنج قرن یعد از موسی نوشته شده آنهم در بابل و متاثر از ادیان بابلی
تو خود حدیث مفص بخوان ازین مجمل
موسی را و فرعون را در تارخ نمیتوانند پیدا کنند
ژوزف معلوم نیست پدر واقعی عیسی بوده یا پدر ناتنیش
و دهها و دهها مورد دیگر
لطف کرده به مردم خودتان و دینشان با عطوفت بنگرید و اجازه بدهید خودشان به آرامی ایمانشان را تغییر یا حتی حفظ کنند
اگر میخواهند به اسطوره هم اعتقاد بیاورند تا وقتی آزارشان به کسی نرسیده، حق آنهاست
دنیای مدرن هم از حسادت اسطوره های کهن کم دست به اسطوره سازی نکرده و نمیکند
منتهی اشطوره های مدرد با مد عوض میشوند و تاریخ مصرفشان از بیرون تعین میشود نه توسط خود مردم
۴٨٨۲٨ - تاریخ انتشار : ۲۴ مهر ۱٣۹۱
|
از : رضا سالاری
عنوان : بیطرفی و تقدس زدایی از هر شکل و نوع امر قدسی
جناب بی نیاز
امیدوارم مقاله شما را نواندیشان دینی ایران، همچون سروش و کدیور و گنجی وطیف وسیع اصلاح طلبان دینی مشتق از آنان، با دیدی علمی بخوانند تا بلکه به خود آیند و اسطوره ها و باورها و کلام دینی خودرا با منطق و استدلال و پژوهش و شواهد عینی و بی چون و چرای تاریخ دین و قران بیازمایند و درصورت تناقض تاریخ را مبنا قرار دهند نه کلام و شفاهیات و سنت و فقه و وحی به ارث رسیده را!
متاسفانه استبداد سیاسی حاکمان و تعصب و ایمان خشیتی پیروان و بی سوادی و خرافات گرایی عوام مانع از نقد علمی و پژوهشی روایات و اسناد دینی به ارث رسیده مسلمانان در طول چهارده قرن گذشته گشته است! این در حالی است که مسیحیان و یهودیان قرنها قبل این تضاد و مشکل رشد انسان و اجتماع مدرن را از پیش و پایشان برداشتند. درشگفتم علم محوران و فرهیختگانی چون رازی، فارابی، خیام و خوارزمی و بیرونی و ابن سینا..... چرا اینکار را بدعت نگذاشتند؟
اگر جویای حقیقت هستند، نواندیشان دینی ایران به جای کلام محوری بایستی امروز تاریخ محوری می شدند. حقیقت در تاریخ نهفته است!
آقای سروش مناسب ترین فرد برای بنیان گذاری و بدعت علم تاریخ شناختی صحیح قران و دین اسلام است.
بیطرفی و تقدس زدایی از هر شکل و نوع امر قدسی، مانند خدا و پیغمبر و اصحاب و ائمه و ولی و آخوند، شرط اولیه نگرش واقع بینانه و نقد بیطرفانه تاریخ دین است. نقد دین و تاریخ دین بایستی فرادینی، فرامذهبی و تاریخی و علمی همگرا با نتایج تحقیقی کلیه عالمان و صاحب نظران، بویژه محققین غیر مسلمان، باشد تا بتواند بعنوان یک حقیقت تاریخی دینی ثبت جهانی شود. مثلاً حادثه غدیر خم را، بدون ارجاع به یک منبع جامع و موثق علمی−تحقیقی و قابلیت ارائه هیچ گونه شاهد و سند علمی و تاریخی، فقط شیعیان و آخوندهای مروج مذهبشان قبول دارند!
۴٨۷۹۹ - تاریخ انتشار : ۲٣ مهر ۱٣۹۱
|
|
|
چاپ کن
نظرات (٣)
نظر شما
اصل مطلب
|