سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

بر یونان و ایران اشک مریز! - محمد قراگوزلو

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : نرگس مومبینی

عنوان : راه سوم دموکراسی خواهی است
ابتدا به دوست و همرزم بسیاز عزیزم نفیسه جان سلام می کنم و از این که او را مثل همیشه سرحال و شاداب می بینم خوشحالم. با اجازه نفیسه میخواهم آقای ساسان و دوستش باران را مخاطب تصور نمایم و یک "پرسش" را مطرح نمایم. کمی از محتوای مقاله بیرون است مانند همه کامنت های دیگه. با پوزش از دوست عزیز و قدیمی ان آقای قراگوزلو که می دانیم در هر صفی که باشد مانند کتابش(فکر دموکراسی) از دموکراسی دفاع خواهد کرد و حتی اگه دوستان قدیمیش را هم فراموش کرده باشد و حتی اگه سرش آنقدر شلوغ باشد که به نامه های ما هم جواب ندهد بازهم شک نداریم که دلش با ما بوده و هست. ما سئوال من. اگه ممکنه هر که جواب بدهد مفید است.
فرض کنیم آذر ۵۷ است. شما میان دولت دکتر بختیار که یک دولت ملی سوسیال دموکرات است و دولت آیت الله خمینی کدام را انتخاب می نمائید؟
انتخاب من و دوستان قاطعانه دولت ملی دکتر بختیار خواهد بود. شما چه؟
در ضمن این سئوال را برای خود آقای قراگوزلو هم فرستادم و جوابی نگرفتم. گیرم حالا و مدتهاست که جوابش را میدانیم. هیچکدام؟
باران و ساسان از دکتر بختیار ملی و سوسیال دموکرات حمایت خواهند کرد. دوست دارم از زبان خودشان بشنوم.
۴۹٣٨۹ - تاریخ انتشار : ۱۹ آبان ۱٣۹۱       

    از : سیروس فرهودی

عنوان : منشویسم در برابر بلشویسم
به نظر من موافقان و مخالفان چپ آقای قراگوزلو در دو دسته تقسیم میشوند. موافقان از موضعی بلشویکی مقالات ایشان را تحلیل و دفاع می کنند و مرحله انقلاب را سوسیالیستی می دانند. مانند خود ایشان. اما مخالفان مرحله انقلاب را دموکراتیک می دانند و دعوا از ایجا شروع می شود. این دعوا علیه آقای قراگوزلو به این سایت و آن سایت هم مربوط نمیشود. سه سال پیش که آقای قراگوزلو جنبش سبز را متعلق به طبقات بالادست ارزیابی کرد و سازمان دهندگان اصلی آن را احزاب مشارکت و کارگزاران دانست این صف بندی شروع شد. سخنرانی های مرتضی محیط علیه قراگوزلو یک نمونه بارز بود که تا مدتها با کنایه و طنز ادامه داشت. این دعوا حالا از سوی فمینیست ها و لیبرال ها و دمورات ها و سکولاریست ها ادامه پیدا میکند. من قصد بحث نظری ندارم و این کار خود آقای قراگوزلو است که از مرحله انقلاب دفاع کند و نشان دهد که بورژوازی بطور کلی ضد انقلاب است اما آلترناتیو مخالفان دموکراتیک ایشان هم میشود میرحسین موسوی یا حداکثر اتحاد جمهوری خواهان. کما اینکه در زیر همین مقاله کامنت هائی در دغاع از این جریان ها دیده می شود. خانم نفیسه با شهامت نظر خود را بیان کرد و آقایان ساسان و باران هم در واقع از همین نوع منشویسم دفاع مینمایند. حالا حق با کیست؟ روند آتی حوادث ایران مشخص خواهد کرد. من فقط به این تذکر یا یاد آوری اکتفا میکنم که دوستان! حتی جمهوری خواهان هم به ضرورت دخالت اقشار پایینی؟؟؟ در تحولات آینده ایران اعتراف نموده اند.
۴۹٣٨٨ - تاریخ انتشار : ۱۹ آبان ۱٣۹۱       

    از : الف باران

عنوان : سوسیالیسم و یا بربریت ؟!
اگر فرصتی بود نظر خود را راجع به مقاله خواهم نوشت ولی‌ به چند سئوال و دستور مطرح شده جواب داده خواهد شد.
خانم هلاله میم دستور فرموده اند که": آن کسی‌ که روند بحث را به انحراف میکشد باید به سئوالات خوانندگان جواب دهد یا از بحث کنار بکشد" بدون پرداختن به ماهیت این دستور باران با احترام فراوان به سئوال " سوسیالیسم و یا بربریت" در حد توانائی خود بدون ادعایی و در سطح همه کامنت گذاران محترم جواب خواهد داد.
اگر حکومت‌ها بین سوسیالیسم یا بربریت تقسیم شوند و راه سومی‌ هم نداشته باشد پس حکومت هایی چون کشور کوبا، نیکاراگوئه،بولیوی ،ونزوئلا و ... که در چهار چوب خط کشی شده شما و آقای قراگوزلو سوسیالیست هم نیستند و راه سومی‌ هم وجود ندارد باید فاشیسم ( بربریت) باشند ؟ یعنی‌ هم کاسترو فاشیست است هم چاوز هم ارتگا و هم مورالس !
البته مشخص است که نحوه برخورد "کمونیستهای انقلابی" با این فاشیست‌ها چه خواهد بود !
به کشور خودمان ایران برگردیم.در آینده ایران , هر حکومتی که سوسیالیسم نباشد حکومت بربریت و فاشیست است !؟ پس مردم ایران از یکطرف باید به امید امام غایب و از طرف دیگر به امید سوسیالیسم تخیلی دیگری باشند چون راه سومی‌ وجود ندارد !
آقایان و خانم‌های محترم؛ مردم ایران به هر حکومتی که به نیازهای دمکراتیک و خواستهای ترقی‌ خواهانه مردم در امور اقتصادی ،اجتماعی ،فرهنگی و سیاسی احترام بگذارد خوش آمدخواهند گفت و آنرا حکومت ملی‌ و مردمی خواهند خواند .
۴۹٣٨۰ - تاریخ انتشار : ۱٨ آبان ۱٣۹۱       

    از : ساسان

عنوان : زنهار..زنهار
سرکار خانم نفیسه
من اکنون از کامپیوترهمان دوستی که توصیه کرده بود در دام کامنتهای
مسموم نیفتم می نویسم وازشما می پرسم آیا واقعا «طعنه» یا «متلک»؟
شما مژده داده اید« بحث من با شما تمام شده است.» اما آنرا بلافاصله با طعنه و متلک و همچنان تحریف و
تغییر و بار معنای دلبخواهی دادن به کلمات من ادامه داده اید:« این فمینیسم مشروطی که شما نوشتی را چندین برابر بیشتر از آیت الله موسوی اردبیلی و آیت الله صانعی غیر مارکسیست لنینیست هم شنیده بودیم. ستم مضاعف بر زنان. قصد من این نبود که شما بر "صندلی" ثابت معلم اخلاق بنشینید و همه را نصیحت و ارشاد کنید». این از سرکارخانم مدعی آشنایی با روانشاد
شاملو و میزبانی روانشاد گلشیری بعید است. من بارها در کامنتهایم حساب
شمارا با تصور به آزادگی تان از«خیلی ها» که کامنتهای مرا خوانده نخوانده وفهمیده نفهمیده ٬ به تعجیل و مربوط ونامربوط و بی اساس و پایه قضاوت
می کنند جدا کرده ام و اگر با دانشجویان دیگردر تماس وارتباط نبودم به کل
نحوه تدریس در مدارس و دانشگاه های ایران شک میکردم.
حالا هم که مرا «بر "صندلی" ثابت معلم اخلاق » نشانده اید پس «نصیحت و ارشاد»ی دیگر:
اگر شما «چندین برابر بیشتر از آیت الله موسوی اردبیلی و آیت الله صانعی غیر مارکسیست لنینیست هم» در باره «این فمینیسم مشروطی شنیده» و خوانده اید توصیه می کنم آنرا به
فال نیک بگیرید و دنبال کنید. اما اینجانب شک داردکه این «حضرات»
مو رد نظر سرکار٬نه بلحاظ بار معنایی و نظری و نه به لحاظ پراتیکی حتی
به نزدیکی برجسته کردن حقیقی حقوق ویژه زنان و مبارزه واقعی با تبعیض
ویژه بر زنان و خواسته های فمینیستی هم آمده باشند. این شما هستید که با
چهره پردازی دلبخواهی و احساسی از افراد ٬ آنان را «بر "صندلی"»های
نامربوط می نشانید و جنبشهای دمکراتیک ٬ از جمله فمینیستی٬ و نیز
دمکراسی خواهی و.و..را خدشه دار می سازید
۴۹٣۷۷ - تاریخ انتشار : ۱٨ آبان ۱٣۹۱       

    از : مدعی

عنوان : گوی و میدان. حرافی و عمل
از آقای الف باران دعوت میکنیم که اگر حرفهایشان از روی صداقت باشد از مهد سوسیال دموکراسی که کامنت گذاری آن را مفصل با همه تاریخش توضیح دادن به ایران تشریف بیاورند و به شکل مارکسیست ایده آلی که وصف کردند به مبارزه با حکومت اسلامی مشغول شوند
همان مارکسیستی که جایش را در ایران خالی میبینند!
و اگر ادعای خودشان را با صداقت قبول دارند از نتیجه مبارزاتشان در ایران ترس نداشته باشند
مثل وبلاگ نویسان و خبرنگاران طرفدار حقوق بشری ملی گرایان اصلاح طلبان سلطنت طلبان جمهوریخواهان مشروطه طلبان دارویش و همه و همه مخالفانی که لیستشان را نوشتند ایشان هم پیه زندان رفتن و کشته شدن در زندان را به تن بمالند
این گوی و این میدان
فرق بین خوش نشینان حراف با مبارزین صادق را باید در عمل ثابت کرد!
۴۹٣۶۶ - تاریخ انتشار : ۱٨ آبان ۱٣۹۱       

    از : هومن دبیری

عنوان : یک تذکر
فراموش نکنیم که در مقالات اخیر آقای قراگوزلو حول دوراهی سوسیالیزم یا بربریت بحث شده ست. همین مقاله ء پیش رو چنین پایان می یابد:
« .. کمی گذار از دو راهی سوسیالیسم یا بربریت سمت گیری حوادث یونان و اسپانیا و پرتغال و .... البته ایران را روشن خواهد کرد! راه سومی در کار نیست. انهدام محیط زیست هم – که برخی از دوستان به عنوان راه سوم پیش کشیده اند- در راستای تعمیق بحران سرمایه داری شکل خواهد بست....»
نه تمام کشور ها ی سرمایه داری شرائط یونان و ایران را دارند و نه مانند سوئد و کشورهای مرفه سرمایه داری می باشند.
همین دیروز اریکسون در استکلهم ۱۰۰۰ نفر را بیکار کرد . باقی مانده ء صنایع خودرو سازی سوئد بتدریج تعطیل میشود. ولی تا زمانیکه بیمه های بیکاری و خدمات اجتماعی می توانند حقوق بیکاری و یا از کار افتادگی شهروندان را تامین کنند. نظیر اتفاقات جاری در یونان و پرتقال در سوئد و مشابه آن دیده نخواهد شد.
قصد من از نوشتن مطالبی در باره سوئد نشان دادن ساختاریست که مشابه آن در چندین کشور جهان سرمایه داری وجود دارد و با تمام معایب آنها قابل قبول نیست که با تکیه بر «دوراهی سوسیالیزم و بربریت» سرنوشت جهان را تمام شده تلقی کنیم .
وظیفه چپ در هر کشور متفاوت و بستگی به تحلیل مشخص از آن کشور دارد.
آیا ما ، حتی امروز ، توانسته ایم بگوئیم در کدام مقطع از تاریخ معاصر ایران ، تحلیل نسبتا درستی ، برای شرائط ایران داشته ایم. اختلاف نظر ها و تحلیل های متفاوت در شرائط یکسان زمان و مکان را چگونه توجیه می کنیم ؟ امیدوارم در این زمینه ها به همسوئی و همگرائی برسیم.
۴۹٣۶۱ - تاریخ انتشار : ۱٨ آبان ۱٣۹۱       

    از : هلاله میم

عنوان : چاویسم در قالب"چشم انداز و تکالیف" و اهمیت یونان بحران زده
من و رفقایم همیشه مقالات محمد قراگوزلو را با دقت پیگیری می کنیم. اما من به دلیل گرفتاری از سرعت مقالات این رفیق جا ماندم و نتوانستم دو سه مقاله اخیر او را بخوانم. رفیقی برای من نقل میکرد که قراگوزلو از هوگو چاوز دفاع کرده و من با شناختی که از مقالات این رفیق و نوع نگاهش به کمونیزم و کارگر داشتم و دارم و کم و بیش جنبه های سلبی اثباتی نظرات او را می دانم تعجب کردم. چند بار این مقالات اخیر را خواندم. و چیزی یا حتی اشاره ای در اینکه چاوز سوسیالیست است نیافتم.
البته باید بگویم که اولویت بحث در حال حاضر وارد شدن به بحران یونان و ایران است و ما باید بتوانیم نشان دهیم که چرا با وجود اینهمه شباهت میان اقتصاد سیاسی ایران و یونان در یکجا کارگران و مردم زحمتکش علیه سیاست های ریاضتی شورش می کنند و در ایران هنوز بعد از جنبش توده ای مردم بر علیه دولت سکوت کرده اند؟
به این سئوال باید جواب داد.
اما آن کسی هم که روند بحث را به انحراف می کشد باید به این سئوالات خوانندگان جواب دهد یا از بحث کنار بکشد. من سوالات را خلاصه و تکرار میکنم.
۱.نفرت از چاوز با انداختن نیروی طبقه کارگر پشت این یا آن جناح بورژوازی چگونه توجیه میشود؟ اگر چاوز هم دارد از کارگاه های کوچک در برابر سرمایه های بزرگ دفاع می کند و نام این اقدام را "سوسیالیسم قرن بیست و یکم " می گذارد؛ آن آقا هم زمانی همین کار را کرد و اسمش را گذاشت"چشم انداز و تکالیف" و به قول خودش خواست که " در دفاع از مارکسیسم" نظریه بدهد.
۲. آیا دوران "چپ کاغذی" سپری شده است یا نه؟
۳.آیا این چپ همان" نور ستارگان مرده" است؟
۴. و سرانجام تکلیف توهین به فعالان کارگری داخل چه میشود؟
آیا ممکن است به بهانه دفاع از مارکسیسم مانند آیت الله جنتی روضه خواند؟
منهم مانند ساسان وقت حوصله کامنت نویسی ندارم. اما لازم دیدم برای روشن شدن ذهن خوانندگان اخبار روز (که از سایت های پربیننده است) این روشنگری ها را انجام دهم.ما انتظار داریم کسی که موعظه میخواند خود واعظ بی عمل نباشد.
اگر ساسان یا هر دوست و خواننده دیگری به سوالات من جواب دادند طبیعی است که بار دیگر باز خواهم گشت. در غیر اینصورت برای همه رفقا و مدیران محترم اخبار روز یک دنیای بهتر آرزو می کنم.
هلاله
۴۹٣۵٨ - تاریخ انتشار : ۱٨ آبان ۱٣۹۱       

    از : میثم کاظمی

عنوان : پارلمان یونان در محاصره
ساعت ۷ صبح به وقت تهران. گزارش از یونان. دقت و توجه کنید.
نیم ساعت پیش گزارش شد که یک تیم پارلمانی سیریزا صحن علنی پارلمان یونان را ترک کرده و به تظاهر کنندگان اطراف پارلمان در میدان سینداغما (( قانون اساسی )) پیوسته اند.
کشور به علت اعتصاب ۴۸ ساعته دو سندیکای بزرگ کارگری فلج شده است. تظاهرات سندیکا های کارگری و احزاب چپ در اعتراض به تصویب لایحه ۱۳میلیارد دلاری بسته سوم ریاضت های اقتصادی تحمیلی بر مردم و کارگران یونان در شهر های تسالونیکی ، وولو ، یواننا، ایراکلیو و پاترا هم اکنون در جریان است..

ساعت هفت و چهل و پنج دقیقه به وقت آتن:
درگیری ها در مرکز شهر و خیابان های منتهی به میدان سینداغما (( قانون اساسی )) شدت گرفته است . نیروهای گرد ویژه مات از گاز اشک آور و گلوله های پلاستیکی و ماشین های آب پاش برای متفرق کردن جوانان معترض کوکتل مولوتف به دست ، استفاده میکنند .
۴۹٣۵۶ - تاریخ انتشار : ۱٨ آبان ۱٣۹۱       

    از : نفیسه کوهین

عنوان : ترانه های میهن تلخ.
جناب آقای ساسان
بسیار متشکرم از این که من را روشن کردی. بحث من با شما تمام شده است. این فمینیسم مشروطی که شما نوشتی را چندین برابر بیشتر از آیت الله موسوی اردبیلی و آیت الله صانعی غیر مارکسیست لنینیست هم شنیده بودیم. ستم مضاعف بر زنان. قصد من این نبود که شما بر "صندلی" ثابت معلم اخلاق بنشینید و همه را نصیحت و ارشاد کنید. قصد من بیراهه بردن بحث مقاله هم نبود. به همین خاطر ضمن عذر خواهی از آقای قراگوزلوی عزیز که در زمان دانشجوئی ام از او بسیار آموخته ام این نوشته ها را تقدیمش می کنم و از مدیر سایت خوب اخبار روز هم تشکر می کنم و از همه دوستانی که کامنت های من رو تحمل کردن متشکرم
نفیسه

شاملو در مقدمه ترانه های میهن تلخ نوشته است:
اشعار کوتاه این مجموعه – ترانه های میهن تلخ – نمونه بدیعی از" شعروموسیقی" مقاومت است در دوره هشت ساله حکومت سیاه سرهنگان بر یونان. از ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۴.
یانیس ریتسوس نامی ترین شاعر متعهد یونان معاصر- خود در باره این مجموعه چنین نوشته است:
" همه ی این اشعار ، به جز شانزدهمین و هفدهمین آن ها در یک روز ۱۶ سپتامبر- ۱۹۶۸ –در اردوگاه زندانیان سیاسی پارته نی ( واقع در جزیره ی له رس) نوشته شده است.
میکیس محرمانه پیغام فرستاده بود که می خواهد برای اشعار این روزگار موسیقی بسازد، و من این ها را نوشتم اما وسیله یی پیدا نکردم که به او برسانم. بعدها یک روز دیگر روی آن ها کار کردم: روز ۲۹ نوامبر ۱۹۶۹ در زندان کارلوواسی در جزیره ی ساموس ، تا به صورت امروزی شان در آمد...این قطعات به دلایل آشکار و نیز به علت وسواس های خودم در مورد ساده گی ناگزیر و آزاردهنده یی که دارد می بایست به آهنگ خوانده شود نه این که فقط به چاپ رسد.
قطعات شانزدهم و هفدهم نیز در اول ماه مه ۱۹۷۰ در زندان کارلوواسی به دیگر قطعات افزوده شد.
همه شان را یکجا به میکیس تقدیم کرده ام."
یانیس ریتسوس
*
مترجم اشعار و نویسنده ی این یادداشت نکته ی دیگری به خاطرش نمی آید که تذکرش لازم یا مفید باشد، جز این که هیچ کس حتا برای یک لحظه نباید گرفتار این خوش خیالی باطل شود که با شکست آلمان هیتلری فاشیسم برای ابد به گور سپرده شده است یا با سرنگون شده حکومت سرهنگان در یونان، سرهنگان سراسر جهان بدین نتیجه ی تاریخی رسیده اند که سر نیزه و گلوله برای حکومت کردن وسیله ی قابل اعتمادی نیست. چرا که اوباش و اراذل با مغز و منطق اندیشه نمی کنند و لاجرم از تاریخ چیزی فرا نمی گیرند.
این را همیشه به یاد داشته باشیم!

ماریا فاراند وری.خواننده
ماریا فاراند وری بعد از کودتای نظامی در آوریل ۱۹۶۷ ناگزیر به زندگی در تبعید شد وبا اجرای صدها کنسرت همراه میکیس تئودور اکیس ، به یکی از سمبول های مقاومت و دموکراسی برای یونان تبدیل شد.
لوموند در باره ماریا فاراند وری نوشت: او جون بائز مد یترانه است. گاردین نوشت:"صدای او هدیه ای از سوی خدایان اولمپ است" و فرانسواز میتران در باره او گفت: " برای من ماریا یونان است. تصویر الهه هرا هم اوست: قوی، خالص و بیدار. من هیج هنرمند دیگری را نمی شناسم که چون او به کلمه والا معنی داده باشد. "

ماریاخواننده ایده آل میکیس تئودور اکیس است . وقتی تئودور اکیس او را کشف کرد فقط ۱۶ سال داشت کرد . هنرمند توانا به او گفت : " توکاهن من خواهی شد"

و از همکاری آنها آثاری بوجود آمد که موسیقی جهان را غنا بخشید و در همه جا با استقبال پرشور دوستداران هنر روبروشد. آنها با هم اشعار شاعران بزرگ یونانی و غیر یونانی را به اجرا در آوردند.

ماریا فاراند وری در ۱۹۷۴ به یونان بازگشت و به کار خود ادامه داد. او از آن پس او با آهنگسازان برجسته گوناگونی همکاری کرده و اشعار شاعران مختلف از کشورهای جهان ، از جمله برتولت برشت را به اجرا در آورده است . همکاری با هنرمندانی از کشورهای مختلف و کار روی آثاری برآمده ازفرهنگ های گوناگون به هنر او غنای ویژه ای بخشیده است. بطوریکه در باره کارهای ماریا فاراند وری گفته اند هنر او پلی زده است بین موسیقی مدرن و کلاسیک، یونانی و جهانی ، و اشعار فولکلور توده ای و نمونه های پیچیده ، پخته والای شعری .ا۱۹۴۲ که سروده شد، به سرود مقاومت در برابر فاشیست ها تبدیل شد.
جنگ پایان یافت اما یونان آزاد نشد. تئودوراکیس در جنگ داخلی باز همراه پارتیزان ها برای آزادی جنگید و بارها دستگیر و شکنجه شد ، باز مرگ دوستانش را به چشم دید، در یک تظاهرات علیه انگلیس که ۳۰ تن از همراهانش کشته شدند، پرچمی را به خون دوست بر خاک افتاده اش آغشت و به سنگر بازگشت، در یک تظاهرات در ۱۹۴۶ که مورد هجوم وحشیانه قرار گرفتبه تنهایی ایستاد و سرود کاپیتان زاکریاس را خواند. باز دستگیر شد، کتک خورد و چشم راستش زیر ضربات دژخیمان آزادی برای همیشه آسیب دید.
پس از بازگشت پادشاه و شروع ترور سفید تا شکست پارتیزان ها در ۱۹۴۹ باز دستگیری ، شکنجه ، تبعید شروع میشود. در همین سال است که با یانیس ریتسوس شاعر نامدار یونان ملاقات میکند. اولین سمفونی اش راپس از کار اجباری در تبعید گاه مینویسد. زنده دفنش میکنند و پای راستش را زیر شکنجه میشکنند ،اماحاضر به تسلیم و امضاء ندامت نامه نمیشود.
اکتبر ۱۹۴۹ پایان رسمی جنگ داخلی است. در ۱۹۵۰ از کنسرواتوار فارغ التحصیل میشود و به نا م خدمت سربازی به تبعید فرستاده میشود. فشار چنان است که تصمیم به خودکشی با مواد انفجاری موجود در اسلحه میگیرد. او را به بیمارستان روانی میفرستند. میکیس در ۱۹۵۱ به جبهه چپ دموکراتیک می پیوندد. سرانجام زیر فشار بین الملی به او اجازه میدهند به پاریس برود. میکیس در پاریس کار میکند، اما زندانها در یونان پر است. او در ۱۹۶۰ به یونان بازمیگردد. در آوریل ۱۹۶۷ کودتای نظامیان در یونان صورت میگیرد. میکیس همان روز بیانیه ضد کودتا را مینویسد. خونتای نظامی آثار او را ممنوع و سرپیچی کنندگان را به محاکمه نظامی تهدید میکند. میکیس بازهم دستگیر میشودو زیر شکنجه میرودو به تبعید فرستاده میشود. در ۱۹۷۰بار دیگر زیر فشار بین المللی آزاد میشود و به پاریس میرود.و در آنجا به حکومت کلنل ها اعلان جنگ میدهد. جنگ دامنه داری که موسیقی او را به موسیقی مقاومت ونغمه آزادی در سراسر جهان تبدیل کرد وبه بلندترین صدا علیه دیکتاتوری سرهنگ ها تبدیل شد.

میکیس تئودور اکیس بعد از شروع جنگ عراق سه بیانیه داد که در آنها همان روح همیشه جوان و پر شور، فریاد کوبنده خود را علیه زورو بیداد بلند میکند و بشریت را به دفاع از صلح و آزادی فرامیخواند.

یانیس ریتسوس از برجسته ترین شاعران مدرن یونان است . اوفعالیت هنری و اجتماعی خود را وقتی که هنوز سی سال نداشت شروع کرد. در ۱۹۳۱ تحت تاثیر مکتب فوتوریسم بود. اولین مجموعه شعر او در۱۹۳۴ منتشر شد. درسال ۱۹۳۶ یک قطعه شعر طولانی به نام اپی تاپ سرود که در آن زبان شعرفولکلور و سنتی مردم بکار برده شده بود. همین سبک در دهه ۶۰ پایه همکاری او با میکیس تئودور اکیس در ایجاد آنچه که آنها انقلاب فرهنگی میخواندند، قرار گرفت.
رژیم دیکتاتوری در ۱۹۳۶ آثار او را به اتهام انتشار افکار کمونیستیی در مقابل عام به آتش کشید. ریتسوس در کارزار مبارزه با فاشیسم و در جنگ داخلی یونان شرکت کرد. در ۱۹۵۲-۱۹۴۸به خاطر فعالیت درجبهه آزادی بخش ملی علیه آلمانها به تبعید فرستاده شد ودر ۱۹۶۷ دیکتاتوری پاپادوپولوس او رادستگیر و به ۴ سال زندان محکوم کرد. آثار او ممنوع اعلام شد امااو در زندان با میکیس تئودور اکیس همکاری کرد و چنانکه خودش می نویسد ترانه های میهن تلخ را در پاسخ تقاضای تئودور اکیس وبرای آنکه همراه موزیک خوانده شود نوشت.
آثار او بیش از صد جلد کتاب شعر، مقاله، و داستان را شامل میشود. ریتسوس از گنجینه های ادبیات مدرن یونان بشمار میاید و دانشگاههای متعدد در کشورهای مختلف جهان او را مورد تقدیر قرار داده اند. ریتسوس در ۱۹۹۲ چشم از جهان فروبست
۴۹٣۵۵ - تاریخ انتشار : ۱٨ آبان ۱٣۹۱       

    از : نادر شایگان

عنوان : خبر و تصاویر مربوط به انقلاب در یونان
خبر و تصاویر مربوط به انقلاب در یونان را در لینک زیر از گاردین ببینید و در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارین. در ضمن برای اینکه خبر انتزاعی نباشد خواهشن مقاله رفیق و مشابهت اقتصادی میان یونان و ایران را هم به اشتراک بگذارین.
از رفیق تابان و رفقای مدیر سایت اخبار بخاطر پوشش سریع این خبر بینهایت ممنونم.
نادر/ رضا

Greek protesters clash with riot police – in pictures
Police in Athens are target for petrol bombs thrown during a demonstration on the second day of the ۴۸-hours general strike against new austerity measures. Riot police used teargas to disperse the demonstrators protesting outside the Greek parliament as MPs consider a €۱۳.۵bn austerity package
Share ۴۷

http://www.guardian.co.uk/world/gallery/۲۰۱۲/nov/۰۷/greek-protest-riot-police-strike-in-pictures#/?picture=۳۹۹۰۰۳۰۸۹&index=۸
۴۹٣۵۴ - تاریخ انتشار : ۱٨ آبان ۱٣۹۱       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (٣۵)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست