سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

عاشقانه - پییر دو ماربوف

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : امیر حسین آمویی

عنوان : برعکس! خیلی فرق داره!
خانم سپهری

متأسفانه خیلی فرق داره! من و احیانا دیگر خوانندگان میل داریم بدانیم شما دقیقا کدام شعر در مد نظرتان هست که هم عاشقانه است و هم سکسی و هم در آن شاعر زن و مرد را در بیان احساسات جنسی‌شان طوری تصویر کرده که "فاعل‌ وار" هستند نه "مفعول وار".

با تشکر
۵۰۴۰۹ - تاریخ انتشار : ٣۰ آذر ۱٣۹۱       

    از : آزاده سپهری

عنوان : اشعار مربوطه
فرقی نداره کدومش شعرش. هر کدوم که مربوط به رابطه عشقی یا جنسی با زنه.
۵۰٣۹۴ - تاریخ انتشار : ۲۹ آذر ۱٣۹۱       

    از : امیر حسین آمویی

عنوان : ابهام در نظام استدلال منطقی
خانم سپهری

لینکی که داده‌اید، لینک شعر خاصی نیست! لینک کلی وبسایت است! کدام یک از اشعار مد نظر شماست. لظفا آن را مشخص و لینکش را ارائه کنید.

در مورد آقای یغمایی هم سخنتان را نمی‌توان پذیرفت! عدم پذیرش استدلال شما نه ناشی از فارسی شما بل که از نقطه‍ی ابهامی در نظام استدلالی منطقی شماست.


ممنون.
۵۰٣۷۹ - تاریخ انتشار : ۲٨ آذر ۱٣۹۱       

    از : آزاده سپهری

عنوان : این هم نمونه ای از اشعار عاشقانه در رد ادعای شما
آقای امیرحسین آمویی،

نمی دانم اشکال از زبان فارسی من است که شما متوجه منظورم نمی شوید یا اشکال از جای دیگری ست. ما در دهه های گذشته شاعران مرد زیادی داشته ایم و داریم که تصویری که از زن در اشعارشان ارائه می دهند، "مفعول وار" نیست. یک نمونه ی خیلی معروفش آقای ایرج جنتی عطایی ست که ترانه هایش را خوانندگان معروفی مانند داریوش و ابی خوانده اند. خواهش میکنم به سایت ایشان رجوع کنید، متن چند تا از ترانه های عاشقانه ی ایشان را با دقت بخوانید و تصویر زن را در آن با تصویر زن در این شعر آقای وفا یغمایی مقایسه کنید که چیزی بیش از یک "شیئ" دلربا و هوس برانگیز نیست.

http://www.janatie-ataie.com/lyrics/lyrics.htm

.
۵۰٣۷۵ - تاریخ انتشار : ۲٨ آذر ۱٣۹۱       

    از : امیرحسین آمویی

عنوان : زبان شعر در غزل عاشقانه و بیان احساسات و عواطف سکسی کارکرد دیگری دارد!
خانم آزاده سپهری

یکم: ظاهرا ما ایرانیان وقتی در عالم خیالاتمان می‌خواهیم دموکرات شویم، به قول خارجی‌ها کاتولیک‌تر از پاپ می‌شویم!

دوم: بارها عرض کردم، بار دیگر هم عرض می‌کنم: کارکرد زبان در شعر، آن هم در غزل عاشقانه‍ی سکسی چیز دیگری است. دو هزار سال دیگر هم بخواهی چنان غزلی بگویی چیزی شبیه به همین در خواهد آمد، حتی در بهترین دموکراسی‌ها، و پیشرفته‌ترین جوامع از نظر حقوق انسانی و اخلاقی!

سوم: من یادم نمی‌آید که دولت‌آبادی از احساسات مارال هم در آن لحظه‍ی شور و عشق‌ورزی سخنی گفته باشد. اساسا نمی‌توانست و نمی‌تواند هم چیزی حقیقی، زنده و "ملموس" (!) بگوید. کاش از خود مارال (یا زنی دیگر) می‌پرسید!

سوم: باید دید اگر یکی از خانم‌های خواننده‍ی این آراء به جای مارال می‌بود بازهم چنین احساس خشونتی را که شما مدعی هستید می‌کرد یا نه!

چهارم: حق با شماست ما باید با بدفهمی‌هامون و افکار نادرستمون برخورد کنیم. درست است ما در جامعه‍ی بیمار زندگی کرده‌ایم و این بیماری را با خودمون هم به هرجایی برده‌ایم. اما اینها به غزل "عاشقانه" هیچ ربطی نداره و از هیج جای آن نمی‌توان خشونت مردانه و انفعال زنانه را استنباط کرد.

پنجم: این بحث ظاهرا دچار یک دور باطل شده و راهش را در مسیر
نقد ادبی منطقی و کارکر زبان در حوزه‍ی غزلِ سنتیِ عاشقانه ی در حوزه‍ی بیان احساسات سکسی گم کرده است.

به امید آزادی و آگاهی بیش‌تر

آمویی
۵۰٣۴۰ - تاریخ انتشار : ۲۷ آذر ۱٣۹۱       

    از : آزاده سپهری

عنوان : فرهنگ بیمار
آقای امیر حسین آمویی،

خب این رو که تا به حال حداقل پنج شش بار اینجا گفتم که تصویر زن در این شعر "مفعول گونه" است و هنوز هم روی حرفم هستم. در مورد "بدرانمت" که به خشونت ربطش داده بودم، متوجه اشتباهم شدم. ولی این شعر با یکسری تصویرسازی های خود، نوعی عشق ورزی خشن رو در ذهن تداعی میکنه. مثلا با تصویر زن به عنوان آهو و مرد به عنوان پلنگ. آقای وفا یغمایی در یکی از کامنت هاشون از صحنه "عشق ورزی" محمد با مارال در کتاب کلیدر به عنوان صحنه ای پرشور و جذاب و زیبا اسم بردند. از نظر من ولی آن صحنه هیچ زیبایی نداشت و بیشتر به تجاوز شبیه بود.

من نه هیچ مشکل شخصی با شما دارم و نه با آقای وفا یغمایی. ولی فکر میکنم مهمترین "وظیفه" ما در شرایط کنونی برخورد با عقاید خودمون و دیگرانه. مهم هم نیست کجا و در چه زمینه ای. ما هر چقدر هم روشن باشیم، حامل یک فرهنگ بیماریم که در زندگی شخصی و اجتماعی و آثارمون بازتاب پیدا میکنه. خودم رو هم تافته جدا بافته نمیدونم و خیلی وقت ها مچ خودم رو میگیرم و متوجه این قضیه میشم و خوشحال هم میشم اگه دیگران چنین مواردی رو بهم گوشزد کنن. به هر صورت ما در اون جامعه بزرگ شدیم و هنوز هم خیلی بیشتر تحت تاثیر فرهنگ اونجا هستیم تا کشورهایی که در آن زندگی میکنیم.
۵۰٣٣۶ - تاریخ انتشار : ۲۷ آذر ۱٣۹۱       

    از : امیر حسین آمویی

عنوان : شاعر در این شعر زن را ستوده و او را توانای مطلق دانسته است
خانم آزاده سپهری

این که شما زن ایرانی را سربلند و آزاد و برابر با مردان و فعال و صاحب سرنوشت خویش می‌خواهید کاملا قابل درک و ستودنی است. این پرچم را مدتهاست زنان ایرانی برافراشته‌اند و آقای یغمایی هم تا جایی که از نوشته‌هاشان پیداست از سالها پیش در همین جبهه بوده و هستند.

اگر میل دارید با مردسالاری و جلوه‌های آن در شعر و ادبیات دست و پنجه نرم کنید، برایتان آرزوی توفیق فراوان دارم و از شما خواهش می‌کنم آثاری را هدف انتقاد قرار دهید که در آنها زنان را «ضعیفه» و از لحاظ حقوقی «نصف مردان» و «مهجور» می‌دانند. اما شعر آقای یغمایی از آن گروه نیست. در همین شعر تصویری که از زن ارائه شده بسیار هم عالی است. شاعر گفته است :

گل من دلم، دل من گلم ، عسل و گلاب و می و هلم
مه و موج و کشتی و ساحلم، چه بگویمت چه بخوانمت
تو بگو چگونه بنوشم از، نه لبت، دو چشم سیاه تو
که تو بیکرانه به حسنی و من ناتوان ...

توجه کنید: زن در این تصویر ماه است، موج است، کشتی [نجات] است، ساحل [نجات و آرامش] است، و علاوه بر این‌ها همه‍ی شیرینی‌ها و عطرهای نازنین دنیا هم به او داده شده و مرد بیچاره، نه تنها در خیالات خودش با معشوق عشق می‌ورزد و او را می‌بوسد، بل که دست آخر هم اقرار می‌کند که: «من ناتوانم و مگر تو کمک کنی از راه محبت تا بشناسمت.»

می‌بینید که این تصویر انفعالی نیست و اصلا به فعل و فاعل و مفعول (یعنی خودرأیی مردان و انفعال زنان) ربط ندارد. همان طور که گفتم «شعر محل بیان احساسات فرد شاعر است». شاعر نمی‌تواند تجربه‍ی فردی و خیالی خود را در این مورد که با آن روبرو هستیم به آن صورت که مد نظر شماست بیان کند. افعال را هم نمی‌توان در این مونولوگ شاعرانه‍ی تخیلی به افعال جمع تبدیل کرد و حتی اگر هم بتوان چنین کرد نمی‌توان شاعر را اخلاقاً موظف به چنین کاری دانست. در یکی دو مورد هم شاعر این کار را کرده که نادرستی استنباط شما را نشان می‌دهد.

سخن اولتان را که فراموش نکرده‌اید؟ در یک عبارت کوتاه نه تنها شاعر را فرد خشنی دریافتید، بل که شخصیت مرد شعر را فاعل‌ (مردسالار) و شخصیتت زن شعر را مفعول (قربانی آمال او) دانستید و در واقع از این طریق شاعر و تفکر او را به انتقاد گرفتید.

به راستی مقصودتان چیست: می‌خواهید بگویید شاعر تفکر مردسالارانه و خشونت‌خواه دارد؟ در مورد "بدرانمت" که معلوم شد بدخوانی رخ داده! وقتی می‌گویید مشکل تصویری ست که از او (زن) ارائه شده و به نظر من "مفعول"وار است، خوب می‌خواهید بگویید که شاعر تصویر نادرستی (یعنی انفعالی) از زن در این شعر خود ترسیم کرده است.

برایتان موفقیت آرزو می‌کنم.
۵۰٣۲۶ - تاریخ انتشار : ۲۶ آذر ۱٣۹۱       

    از : آزاده سپهری

عنوان : تصویر فاعل و مفعول
دوست عزیز، آقای امیر حسین آمویی،

مرسی از پاسخ تان. فکر میکنم منظورم را بد فهمیده اید. من که نگفتم مردان شاعر بیایند از زبان زنان حرف بزنند تا به آنها "فاعلیت" ببخشند. منظور من تصویری بود که از زن یا مرد در شعرمان بازتاب پیدا میکند. شما میتونی از عشق خودت به یه زن بنویسی (کاری که این شعر کرده)، ولی اینکه اون زن رو چگونه نشون میدی، به دید خودت برمیگرده. اگه بخوای زن رو "فاعل" نشون بدی، به این معنی نیست که بعد مجبور باشی از زبان اون حرف بزنی. و حتی زنان شاعر میتونن اشعاری از زبان زن بنویسند، ولی در اونها زن باز هم نقش مفعول رو داشته باشه. این به طرز تفکر برمیگرده، و نه به جنسیت شاعر. و البته زنانی هم هستند که تصویرشان از مرد "مفعول"وار و ابزاری ست، که این هم به نظر من همانقدر منفی ست.

در این شعر همانطور که در یک کامنتم گفته بودم، مشکل این نیست که زن خودش حرف نمی زنه، مشکل تصویری ست که از او ارائه شده و به نظر من "مفعول"وار است. که مثلا خودش "نمی دود"، بلکه او را "می دوانند". مسلما هر کس با خلاقیتی که داره، به شکل دیگری یک موضوع مشخص رو مطرح میکنه. مثلا در این شعر میشد به جای اینکه "فاعل" همه ش "مفعول" رو به کارهایی بکشونه، افعال در حالت جمع به کار می رفتند (مثلا بدویم، به جای بدوانمت) و یا مثل موردی که آقای یغمایی توضیح دادند (جامه ها بدرانیَم، بدرانمت) افعال مناسب برای هر دو سوژه به کار گرفته میشد. البته راههای دیگری هم هست که همانطور که گفتم هر کس با سلیقه و توانایی خود میتواند از آن بهره بگیرد.
.
۵۰٣۰۵ - تاریخ انتشار : ۲۵ آذر ۱٣۹۱       

    از : اسماعیل وفا یغمائی

عنوان : عشق و شور عاشقانه در دیگر آثار
دوستان عزیز. فارغ از دستور زبان اگر شورمندی بسیار نیرومند تر از جامه دراندن در این غزل را میجوئید. صد غزل عاشقانه پابلو نرودا شاعر بزرگ جهانی، آنجا که خود را تبدیل به ببر میکند و به معشوق میگوید چون بیائی برای آب نوشیدن چون آهوئی، من چون ببر منتظرم و تو را خواهم خورد و بر استخوانهایت تا ابد به نکهبانی خواهم ایستاد. صحنه عشق ورزیدن قهرمان اثر یاشار کمال بزرگ در اینجه ممد در غار و سوزاندن لباسهایشان در اتش و در سوز برف عشق ورزیدن. عشقورزیهای قهرمانان آثار نیکوس کازانتزاکیس در ازادی یا مرگ و عشق ورزیدن شورمندانه قهرمان اثر فراموش نشدنی محمود دولت آبادی با مارال در جلد اول کلیدر و.. اثاری نظیر این را بخوانید.من منجمله شورمندی و شناخت خود را در جوانی از اینها گرفته ام و زیان ندیده ام نه در زندگی خود و نه در سرودنها مطمئنا کسانی که جامه دراندن در یک غزل را بر نمی تابند در برابر این بزرگان ادب جهان انگشت به دهن خواهند ماند و نیز بسیاری اثار دیگر. نهان کردنی نیست که من زنان را بعنوان زن. مادر خواهر . همسر.دوست. معشوق یا عاشق و.. بسیار دوست میدارم و میستایم و بی زن در وجودهای مختلف اگر هستی ممکن بود جز برهوتی بی شور و شیدائی نبودولی غزل عاشقانه را به بزرگواری نظر کنید که نمیشود در بندش کرد و با آرزوی اینکه زنان و مردان در همه جا و منجمله ایران به آزادی و برابری و شعور آگاهی در خور دست یابند و دست یابیم
۵۰٣۰۴ - تاریخ انتشار : ۲۵ آذر ۱٣۹۱       

    از : امیر حسین آمویی

عنوان : مردان شاعر نمی‌توانند احساسات فاعلانه‍ی زنان را در شعر به نمایش گذارند
با سلام

خب. خوشبختانه یکی از مشکلات خانم سپهری و احتمالا دیگر خوانندگان ساکت در این مورد حل شده است. ولی مشکل اساسی‌تر همچنان باقی است و آن "موضوع فاعل و مفعولی" است.

اگر درست فهمیده شده باشد، احتمالا منظور موضوع "فاعلیت" مرد و "مفعولیت" زن در آن رابطه مورد انتقاد قرار گرفته. من از وجوه دیگر موضوع که قابل طرح و بحث هستند می‌گذرم و مستقیم می‌روم به سراغ "حق فاعلیت زن" در آن رابطه که مخصوصا مطابق است با اصول دموکراتیک و حقوق بشر در حتی رابطه‍ی جنسی! حقیقت این است که تاریخ روابط جنسی در "ایران درونی" و "ایران بیرونی" مظهر فاجعه‌ای در این زمینه است: نه تنها غالب مردها اعتقادی به فاعلیت زن در این زمینه نداشته و هنوز هم ندارند، بلکه خود زنان نیز یا معتقد به این فاعلیت نیستند و یا کمتر شهامت بیان آن را داشته اند. این احتمال هست که در اشعار نوع سنتی قدیمی نمونه‌هایی از اشعار زنان به دست رسیده باشد. ظاهرا رابعه‍ی عَدَویه نخستین شاعر زن ایرانی پس از هجوم اسلام به ایران است که احساسات زنانه‍ی خودش را در رابطه‌ای عاشقانه به نمایش گذاشته است. در منظومه‌های ویس و رامین و خسرو و شیرین، علی‌رغم این که قلم مردانه در کار نگارش بوده، در جاهایی به احساسات زنانه توجه شده است. از داستان طاهره‍ی قره‌العین هم تا حدودی باخبر هستیم و می‌دانیم که اشعاری به ائ نسبت داده شده که حاکی از بیان فاعلانه‍ی احساسات زنانه در رابطه‍ی عاشقانه است. به احتمال نزدیک به یقین اشعار این زن شاعر را ازبین برده‌اند. از شعرای جدید، قبل از همه فروغ فرخزاد تمامی دیوار سرد و آهنین ممنوعیت شعر و بیان احساس زنانه را به طور فاعلانه در هم شکسته و عصر نوینی را در تاریخ شعر زنانه گشوده است. بعد از کسان دیگری راه او را پی گرفته‌اند که یکی از برجسته‌ترین نمونه‌هایش خانم سیمین بهبهانی است که در اشعارش با لطافت و ظرافت احساسات زنانه را به طور فاعلی و آگاهانه به نمایش گذاشته اند. اما این اواخر خانم زیبا کرباسی بیشتر از دیگران به رک‌گویی زنانه روی آورده تا شعر زنانه. نمونه‌اش همین شعر "آکله" است که علی رغم شعر نبودنش، نمایشگاه جسارت و شجاعت است.

این ها را گفتم تا به خانم آزاده‍ی سپهری بگویم، اولا سراسر فاعلیت مردانه نبوده، بلکه زنانی هم از خود فاعلیت زنانه نشان داده‌اند. ثانیا، این زنان هستند که باید با سرودن شعرهای ناب زنانه، احساسات خاص خودشان به صورت روشن و فاعلانه بیان کنند. اگر قلم مردانه بخواهد احساسات زنانه را در هر زمینه‌ای، مخصوصا در زمینه‍ی سکس بیان کند، چیز هجو و مسخره‌ای در خواهد آمد. نمونه‌اش اشعاری است که به قره‌العین نسبت داده‌اند.

از این ها گذشته، دنیای شعر دنیای داستان نیست و هیچ شاعری به حکم این که شاعر است و احساسات خود را به نمایش می‌گذارد – زیرا که شعر بیان احساسات شخص شاعر است نه دیگری – حتی اگر بخواهد، نمی‌تواند احساسات زنان را به طور فاعلانه تصویر و تشریح کند، چه رسد به این که بیان شاعرانه هم به آن بدهد.

بنابر این، آزاده خانم، اگر دوست دارید در این عرصه شاهد نمایش فاعلانه احساسات زنانه باشید باید خودتان شروع کنید و شعری بگویید و خوانندگان هم لذت ببرند.

با امید توفیق
۵۰٣۰٣ - تاریخ انتشار : ۲۵ آذر ۱٣۹۱       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۲٣)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست