از : آرزو
عنوان : سلام بر مردم شریف عرب
من فارس, متولد و بزرگ شده ی جایی می باشم که در تقسیمات کشوریی ایران,استان خوزستان نام دارد. پدرم کارگر شرکت نفت بود و خانواده ی ما مانند دیگر شرکتی ها همواره در کوچیدن از شهری به دیگر شهری از شهرهای نفت خیز بسر می برد. از آنجایی که از کودکی احساسی ژرف برای شناخت انسان های پیرامونم و همدلی با آنها در وجودم می جوشید, بسیار زود با دموگرافی خوزستان, اندازه های اقوام مختلف در پیکره ی اجتمایی این استان و بزرگی/کوچکی نقش شان در اهرمهای قدرت آشنا شدم. من که بر زانوهای همیشه خسته ی مادران همیشه مهربان دوستان عربم کودکی کرده ام و بر سفره های همیشه گسترده ی این فقیران سخاوتمند, بی شمار میهمان شده ام, همواره و بشدت نگران سرنوشت این خلق همیشه نگران کشورم بوده ام. آن چیزی که در این مصاحبه اشک در چشم و درد به جان من می آورد, صداقت پاکیزه ی مصاحبه شونده آن است. از او بوی خوش نازنین ترین جوانان گرده آمده به دور کانون فرهنگی خلق عرب در سالهای پایانیی دههی آرمانی ۵۰ استمشاق می شود. اکثریت نزدیک به مطلق مردم غیر عرب ایران, هرگز به عمق ستم رفته بر این قوم بی بخت کشورمان پی نخواهند برد. به همانگونه که مثلن مهاجران غیر سیاه پوست باشنده در کشورهای سفید پوست نیز,هرگز از ژرفای رنج سیاه پوست بودن در این کشورهای غالبن نژاد پرست سر در نخواهند آورد. درود های صمیمانه این حقیر همیشه مخلص توده های بسیار مهربان و بشدت رنج دیدهی عرب ایران ,تقدیم جناب مصاحبه شونده باشد. آرزو اینکه سرنوشت با شما و مردمت مهربانتر شود و همه ما انسان ها را از شرورانی کینه توز مانند مرحوم تیمسار مدنی, پاسدار جهان آرا, نادان بزرگ قرن صدام حسین بینوا,شیوخ بی مسئولیت و خانمان سوز خلیجی, آریاییان جن زدهی ایرانی و خود شیفتگان خود سوزی چون یوسف بنی طرف دور بدارد
۵۴۶۶٣ - تاریخ انتشار : ۱۲ خرداد ۱٣۹۲
|