سوریه و داعِش
-
اسماعیل خویی
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : آمویی
عنوان : سینماشعری ضد جنگ و جنون
دوربین کدام فیلمبرداری می تواند این لحظه ی هول انگیز و پرسش برانگیز را با این دقت و شجاعت حتی در محل فاجعه به تصویر کشد!؟ و اگر هم بتواند، که نمی تواند، زیرا خود لابد از ترس در گوشه ای پنهان شده، چگونه می تواند نگاهِ بی نگاه کودک را به دنبال هیچِ هست-پنداشته ببیند و چشم ما را بر آن بگشاید؟ ما در اینجا دیگر با ادبیات و شعر روبرو نیستیم. این اثر، هنری بسیار برتر از آنست: سینماشعری ضد جنگ و جنون است که از نگاه کودک، و مادر ،و ما، یعنی همه، جهان خرافه را به چالشی عظیم گرفته و جای هیچ شکی برای خواننده ی بیننده باقی نگذاشته است! دو باره بخوانید:
"نوزادِ شیرخواره، جوید ز گاهواره،
با چشمِ بی نگاهش، در آسمان خدارا
مادر، نرفته از هوش، زنده ست، لیک خاموش
با مرگِ بی مُرُوّت گویی کند مدارا
از گاهواره دورست، بی تاب و ناصبورست؛
وَ، گاه، سوی کودک، چنگی زند هوارا."
۶٣۰۷۴ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣۹٣
|
|
|
چاپ کن
نظرات (۱)
نظر شما
اصل مطلب
|