عنوان : روشنگر
وقتی موضوع تاریخ وجامعه درنظرگرفته شود مشاهده میشودبرای تبین آنها : پارادایمها ونظریه های مختلفی مطرح شده است وهرکدام ازنظریه ها یک حق پنداری خاصی برای خویش قائل شده اند. وقتی به مبانی آنها توجه شود ، گروهی از آنها : در تضاد با هم ،گروهی درتائید برخی مبانی و گروهی هم ادامه دیگری اما بصورت لطیفتر از نظریه اولیه، تعریف می شود،میدانیم:برای ارائه نظریه ها،روشهایی مطرح است وموجد نظریه با برگزیدن روش مناسب ،مجبوربه ارائه درستِ مفاهیم اولیه و اصول اولیه وتعاریف اولیه خواهد بود،تابتواند باایجادیک نظم منطقی،تمام موضوعات وگزاره هامطالب ارائه شده در نظریه اش را قابل دفاعِ عقلی واستدلالی کند.دربر خوردبا نظریه ها به نکته ای که بایدتوجه داشت اینست: مفاهیمی که دریک نظریه، یابدون تعریف یاباتعریف پذیرفته میشوند،با تعریف ویابرداشت ازآن درنظریه های دیگر،ممکن است:متضادیا تائید تعریف یا به تعریف ،مطلبی اضافه ویا ازآن کاسته می شود.این نکته ایست ،که اگر جویندگان حقیقت ، آنها را درنظر نداشته باشند قطعا"!برای فهمیدن و یاارائه مطالب خویش دچار مشکل می شوند. مفاهیمی که وارد ادبیات فعالیتهای اجتماعی می شوند ،چاره ای برای کنشگران اجتماعی نمی گذارند ، جزء اینکه :۱)به تعریف هرکدام از آنان در نظریه های اجتماعی آگاهی یابند۲)بکارگیری آن مفاهیم دررابطه با شرایط سر زمین خویش. پس هر فعال اجتماعی و سیاسی کشور ایران وقتی به مفهومی بنام روشنفکر بر می خورد .برای نفی نکردن فعالیتهای انسانهای مختلفی که در حوزه های مختلف دست به روشنگری زده اند ویا خواهند زدواقداماتشان نزدیک به تعریف روشنفکری است وکار آنان نیز برای جامعه میتواند مثبت ارزیابی شود،چاره ای نمی بیندجزء اینکه : تقسیم بندی جدیدی از این انسانهای روشنگر ارائه دهد و تعاریف انعطاف پذیرتری برای به زیر پوشش بردن این روشنگران بپذیرد ویا ارائه دهد، که ظاهرا" جناب آقای آصفی گرام و جناب آقای علی رضا جباری گرام در این مسیر حرکت می کنند درود بر ایشان و امثال ایشان!.
۶۶۶۰۹ - تاریخ انتشار : ۱۵ بهمن ۱٣۹٣       

عنوان : روشنفکر خورده بورژوا است!
خورده بورژوا تعریف اصلی‌ روشنفکر میباشد ،اینکه این قشر یا" طبقه" برای کدام طبقه کار کند مساله دیگری است.
۶۶۵٨٨ - تاریخ انتشار : ۱۴ بهمن ۱٣۹٣       

عنوان : پیش فرض که غلط باشد، بیشترِ بررسی غلط از آب در می آید.
من متنِ شما را با دقت خواندم. بسیار متنِ خوب و بادقتی بود. از این بابت متشکرم.
به اعتقاد من اما، متنِ شما بر یک «پیش فرضِ» نادرست استوار است. و هنگامی که «فرض پایه» غلط باشد، تمامِ بررسی نادرست از آب در خواهد آمد.
نادرستیِ «فرضِ پایه» در متنِ شما، به اعتقادِ شخصیِ من، در قسمتِ ۴ نمایان می شود: تمامِ اسامیِ خاصی که شما نام برده اید، روشنفکر نبوده اند. این افراد و جریانها «روشن» بوده اند، «دانا» بوده اند، «اندیشمند» بوده اند، «مصلح» بوده اند، «خوب» بوده اند، یا نبوده اند. اما «روشنفکر» نبوده اند.
پیش فرضِ ذهنی و ناخودآگاهِ ما ایرانیان این است که «ما هم روشنفکر داریم. مگر می شود که جامعه ای فاقدِ روشنفکر باشد؟». واقعیت اما چیز دیگری ست.

با احترام - خ. ث.
۶۶۵۶۶ - تاریخ انتشار : ۱٣ بهمن ۱٣۹٣