سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

روز کارگر ۱۳۹۰ - محمد قراگوزلو

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : ستار کمانگر

عنوان : روز کارگر ۹۰ سکوت و دیگر هیچ
متاسفانه روز کارگر ۹۰ چنانکه ما انتظار داشتیم نشد. درود بر سنندج قهرمان.
٣٨۰۲۲ - تاریخ انتشار : ۱۱ خرداد ۱٣۹۰       

    از : صالح منفرد تهرانی

عنوان : به آقایان یا ... بهروز و باران
برای حرکت از هر کجا باید ابتدا موقع و جایگاه را شناخت و حرکت را بر وافعیات داشته و امکانات و نیروهای فعال موجود منطبق کرد. شما می فرمائید نویسنده مردم را ناامید می کند و مرثیه میخواند و وظیفه کمونیست ها و مسئولیت یک فرمانده این لست که امید و دل داری بدهد. یاد خاطره ای افتادم. در دوران جنگ سال ۱۳۶۲ من در منطقه فکه سرباز بودم. فرمانده ما جوانی از سپاه پاسداران بود و میخواست هر طور که شده یک شهر مرزی عراق را تسخیر کنه. طبق معمول نوحه پخش کردند و همه ر ا امیدوار و شارژ کردند و بدون کمترین امکاناتی فرمان حمله دادند . هنوز دو ساعت نگذشته بود که عراقی ها همه را تار و مار کردند. فرمانده ما البته خیلی شجاع و جسور و امیدوار بود اما نه فن جنگ را میشناخت و نه واقعیت و توازن قوا را می دانست یعنی چه. حالا حکایت این دوست عزیز ما است که از جناب قراگوزلو میخواعد بدون در نظر گرفتن واقعیات فرمان حمله بدهد. این جمله از لنین است که می گوید فرمانده ای که بدون شناخت دشمن و بدون آگاهی از توازن قوا به نیروهایش فرمان و دستور تهاجم می دهد جنایتکار است. تاریخ معاصر ما به غیر از جنگ از این حوادث کم ندارد. دانشجویان آزرادی خواه و برابر ی طلب یادتان هست؟ یادتان هست که چگونه آنان را بدون پشتوانه و بدون حمایت کارگران جلو فرستادند و آن فاجعه را آفریدند؟
احساسات و هیستری یک بحث است عقلانیت و شناخت بحث دیگر. شما احساساتی و هیستریک هستی و توقع داری که نویسنده با تجربه ای مانند محمد قراگوزلو نیز مانند شما جوگیر شود
در مورد اینکه چرا کارگران در صحنه حاضر نیستند من نمیتوانم نظر بدم و از قراگوزلو خواهش میکنم اگر این کامنتها را میخواند خود وارد شود و این تبلیغات حساب شده ضد چپ را کنترل کند و جواب بدهد
٣٨۰۲۰ - تاریخ انتشار : ۱۱ خرداد ۱٣۹۰       

    از : بهروز

عنوان : معلول ها فقط ما را وادار به گلایه می کند
قراگوزلو به واقعیتی اشاره می کند که فقط مورد انکار چپ هپروتی است. اما من سر تا پای این یادداشت را نگاه کردم و چیزی جز مرثیه سرایی ندیدم. به راستی کسی که معتقد است طبقه کارگر ایران چهل میلیون عضو دارد باید جواب دهد طبقه ای چنین قدرتمند چرا از داشتن تشکل های نطفه ای خود محروم است. چرا، برخلاف ادعای دوستی که عدم شرکت کارگران در جنبش سبر را عمل آگاهانه!! طبقه کارگر می داند، این جنبش از گذاشتن تاثیری قابل توجه بر روندهای اجتماعی در یکی دو دهه اخیر ناتوان بوده؟ چرا همین تشکل های نصف و نیمه اش هم به راحتی به زردی میگراید و راست می شود؟ این با تحلیل طبقه کارگر چهل میلیونی چندان نمی خواند. تحلیل عملی مارکسیستی وجود یا عدم وجود هر گرایشی در طبقه کارگر را با رجوع به تحولات مادی و عمدتا اقتصادی جامعه تاویل می کند. بروید و تحلیل مارکسیستی از بروز رویزیونیسم یا تریدیونیونیسم را بخوانید. مشکل جای دیگری است. به قول خسرو گلسرخی معلول ها فقط مارا وادار به گلایه می کند، چیزی که در نوشته قراگوزلو عیان است.
٣٨۰۱۴ - تاریخ انتشار : ۱۰ خرداد ۱٣۹۰       

    از : سحر صبوحی

عنوان : عنوان مقاله ای زیبا که ماند در یاد
روزی که ماند در یاد روز کارگر در سنندج بود
روزی که رفت از یاد خاموشی کارگران در شهرهای صنعتی کشور بود
انسانی که نه بر باد می رود و نه از یاد همانا محمد قراگوزلو است که زیبا می نویسد زیبا می اندیشد.
٣٨۰۱۱ - تاریخ انتشار : ۱۰ خرداد ۱٣۹۰       

    از : الف باران

عنوان : چرخ برهم زنم ار گر‌ بمرادم نرسم،من نه‌ آنم که زبونی کشم از چرخ فلک...
برداشتی که یک خواننده از این مقاله خواهد داشت چیزی جز یاس و ناامیدی نخواهد بود.این روش کمونیست‌ها نیست،کمونیست‌ها نیروی محرکه جامعه در هر شرایطی هستند .این مقاله و اینگونه طرز فکر‌ها بمثابه سخنان یک فرمانده نظامی است که قبل از شروع جنگ برای سربازان خود مرثیه عاشورا را بخواند ! مسلم است که که مخاطبان چنین فرمانده‌ای قبل از رسیدن به میدان نبرد می‌میرند ! مبارز، فرمانده‌ای است که روحیه و امید به مردم میدهد و نه‌ می‌گیرد....
٣٨۰۱۰ - تاریخ انتشار : ۱۰ خرداد ۱٣۹۰       

    از : رویا روزبهان

عنوان : نکات کاملا درست مقاله و .......
مقاله واقع بینانه ای است که متاسفانه خیلی کلی نوشته شده است و ممکن است برخی از خوانندگان از دریافت مصادیق آن ناتوان بمانند.خصلت هائی که برای چپ علی العموم نوشته شده است بسیار درست است
یک چپ ما هنوز به نبردهای خیابانی با کلاشینکف فکر میکند و متثر از آموزه های مائویستی و گوارائیستی است
یک چپ ایران با وجودی که مدعی است کارگری شده است و عنوان کمونیسم و سوسیالیسم و چپ کارگری و اتحاد چپ کارگری را به دنبال خود می کشد اما هنوز به نبرد خیابانی از بالای سر طبقه کارگر فکر می کند. مثلا نگاه کنید به مقاله حزب و قدرت سیاسی نوشته منصور حکمت. او ابتدا اعتراف می کند که میخواهد کفر(ساختار شکنی ضد مارکسیستی) بگوید و در نهایت با برآورد نیروهای هوادار خود در غرب ( ده هزار نفر ) نتیجه می گیرد با همین نیروها می توان رژیم را سرنگون کرد. حکمت فقط در اسم عنوان کمونیسم کارگری را حمل می کند اما در آن سخنرانی تصریح میکند که نباید روی کارگران حساب کرد چرا که کارگران پیر می شوند بازنشسته می شوند میمیرند خانه نشین می شوند و غیره
یک چپ ایران که بازمانده از همان سنت است به اعتبار اکسیون ۲۵ بهمن موج دوم ساخته است
یک چپ ایران جنبش سبز را عین انقلاب میداند. این چپ را در نوشته های حمید تقوائی و محد رضا شالگونی و بهرام رحمانی میتوان مشاهده کرد. شالگونی ۱۸ تیر را انقلبا خواند. تقوائی و یارانش از مردم خواستند عکس لیدر ایشان را ( حمید تقوائی) به جای تصویر موسوی و کروبی بیافرازد. راستی شما میدانید که در ایران چند نفر حمید تقوائی را میشانسند؟ حتی لنین کبیر و بلشویکها هم از کارگران روسیه چنین انتظار بیجائی نداشتند. این چپ همیشه شرائط را انقلابی میداند. باد که می آید و یک دوچرخه به دیوار می زند آقایان میگویند انقلاب شد
پشت سکه این جماعت افرادی مانند مرتضی محیط نشسته اند که از موسوی و کروبی چنان دفاع می کنند که هر کسی یک کلمه علیه این آقایان بگوید متهم به ارتداد میشومد( به فحش های محیط به قراگوزلو مراجعه کنید)
روز کارگر ۹۰ به دلائلی که خود نویسنده صلاحیت تحلیل آن را دارد و من و دوستانم از ایشان ( آقای قراگوزلو خواهش می کنیم در این مورد سکوت نکنند ) در سکوت کامل تمام شد و به تعبیر آقای قراگوزلو " رفت بر باد " اما شما ببینید که سایتها ی چپ چقدر شلوغ کردند. آقایان شما می خواهید انفعال خود را با پروپاگاندا پوشش دهید در نتیجه سر در برف می کنید. شما که اینهمه بای خود نفوذ در کارگران قائل هستید به ما بگوئید چرا کارگران به فراخوان شما گوش نمی دهند؟ شما هم مثل مجاهدین خلق عادت دارید هیجان را جانشین واقعیت کنیید در نتیجه سالهاست که دارید خود را بازتولید می کنید.
ما به نوبت خود از مقالات تحلیلی و جامع استاد ارجمند جناب قراگوزلو بسیار آموخته ایم و از ایشان می خواهیم با استواری کامل ادامه دهند.
رویا روزبهان / صادق محلوجی / تقی گرجستانی /شیوا فرهمند / سعید میرمیران
٣٨۰۰۶ - تاریخ انتشار : ۱۰ خرداد ۱٣۹۰       

    از : سوسن کاظمی

عنوان : کدام مرثیه سرائی؟
آقای محترم کدام مرثه سرائی؟ شما وسط دعوا دارید نرخ تعیین می کنید و این اخلاق فرصت طلبانه فقط از بچه بورژواها بر می آید. آقای قراگوزلو در کل مقالات گذشته خود تا آن جا که من خوانده ام نه فقط به تحلیل های منطقی معقول و واقع بینانه از شرایط امروز ایران و جهان دست زده بلکه نشان داده است که کارگران ایران چون به شکل یک طبقه متشکل نیستند پس اگر بخواهند به صورت فردی تحت تاثیر اصلاح طلبان و لیبرال ها قرار بگیرند و به اهرم پیشبرد سیاست های آنان تیدیل شوند در نهایت به ضررشان تمام خواهد شدوبه همین دلیل هم می بینیم که در تمام طول تحرک سبزها حتی یک کارخانه از آن ها حمایت نکرد. چرا؟ یعنی کارخانه ای وجود ندارد؟ شما که تا این حد ساده لوح نیستید ؟ طبقه کارگر نیامد برای اینکه احساس کرد و فهمید اگر بیاید در بورژوازی منحل خواهد شد. طبقه کارگر نیامد برای اینکه متشکل نبود و سبزها با پول و تبلیغات آقای رفسنجانی دست بالا داشتند و از سوی رسانه های قدرتمند سرمایه داری حمایت می شدند.
رضا شهابی از مدتها پیش در زندان است. کدام رسانه تا کنون یک خبر در باره او منتشر کرده است اما وقتی مهدی کروبی عطسه می کند مدیای سرمایه داری عزا می گیرد. به مهمانان تلویزیون آمریکا و کارکنان اصلی بی بی سی نگاه کنید. همه اصلاح طلب. همه از سازگارا گرفته تا مجتبی واحدی تا دیروز در جبهه دولت خاتمی و رفسنجانی بودند و حالا به استخدام این رسانه ها در آمده اند اگر شما فکر می کنید دل آمریکا برای دموکراسی سوخته است دو حال دارد.
یا دموکراسی را نمی شناسی یا نمی دانی بنام دموکراسی خاک و نفت عراق را به توبره کشیده اند. در هر حال مشکل خودت است. راستی آقا بهروز تو حالت خوبه؟
٣٨۰۰۱ - تاریخ انتشار : ۱۰ خرداد ۱٣۹۰       

    از : بهروز

عنوان : آفتاب آمد دلیل آفتاب!
این مرثیه سرایی دقیقا ردیه ای بر تمام مقاله های قبلی آقای قره گوزلو و مجادلات ما درباره نقش طبقه کارگر در متن جنبش دمکراسی خواهی مردم ایران است.
٣۷۹۹٣ - تاریخ انتشار : ۱۰ خرداد ۱٣۹۰       

    از : حمید رضا فروتن

عنوان : دست مریزاد
جناب قراگوزلو
دستتان درد نکند و خسته نباشید
به نظر من مقاله شما پاسخ جانانه ای به چپ متوهمی است که در آن سوی اقیانوس ها نشسته و کارگران غیر منسجمی را که هنوز در ابتدای تشکیل سندیکا هستند به دهان گرگ می فرستد و خود بی خبر از اوضاع داخل فکر می کند اگر واژه کارگر را ورد زبان خود کند تشکل محفلی خود را به حزب کارگری ارتقا داده است. به گمان من شما خوب این نکته مهم را تحلیل کرده اید.
استاد ما احمد شاملو سروده است

خوش بینی برادرت ترکان را آواز داد
سفاهت من چنگیزیان را آواز داد
ترا و مرا گردن زدند
یوغ ورزاو
بر گرده ما نهادند
و گورستانی چندان بی مرز شیار کردند که بازماندگان را
از چشم خونابه روان است
حالا این حکایت خونبار سرزمین ماست که ازیکسو با دولتی خشن و کارگر ستیز مواجهیم
و از سوی دیگر با جماعتی که پشت نام چپ به چشم کارگران خاک می پاشند.
روز اول می سنندج خروشید. در حدود ۲۰۰ کارگر به خیابان آمدند. معلوم است این خروش بیش از همه ناشی از سابقه تاریخی شهر سنندج است. اما در شهرهای صنعتی واقعا کارگران فعال نبودند. شهرهای بزرگ صنعتی خاموش بودند. انسان اگر در ایران نباشد یا از اوضاع بیخبر باشد فکر می کند وضع مردم خیلی خوب است یا اینجا سوئیس است اما می دانیم که وضع کارگران وخیم است. چرا کارگران اعتراض منسجمی را علیه سرمایه داری سازمان نمی دهند؟ این سوال در مقاله شما هم آمده است و گمان می کنم پاسخ به آن فقط از عهده خودتان بر می آید. وگرنه از آدم های نامربوطی که با اسامی احزاب ده نفره و بیست نفره سنگ کارگر را به سینه می زنند و به لحاظ تئوریک نیز حرفی برای گفتن ندارند چیزی بیرون نمی آید.
از مقالات شما می آموزم
دست شما درد نکند
ضمن اینکه نوع نگارش شما و نزدیکی این نگارش به نوع نگارش شاملو بسیار جالب است
٣۷۹٨۶ - تاریخ انتشار : ۱۰ خرداد ۱٣۹۰       

    از : میثم ساروخانی

عنوان : کدام اشتباه؟
جناب دکتر قراگوزلوی بسیار عزیز
می بینید که شما خود در این ماجرا مقصر هستید. وقتی که جنایات استالین را به عمد " اشتباه " می خوانی و آدم کشی خمرهای سرخ را " عقب ماندگی " می بینی ما حق داریم به مواضع استالینی شما ایراد بگیریم. بوخارین به اشتباه کشته نشد....
در مورد چپ سنتی با شما موافقم. متاسفانه چپ ایران هنوز تحت تاثیر آموزه های مائوئیستی عمل می کند.
در مجموع مقاله خوبی است که باید در نزد صاحبنظران چپ و فعالان جنبش کارگری با تعمق مورد ارزیابی قرار گیرد. واقعا کارگران کجا بودند؟
واقعا کارگران کجا هستند؟
چرا طبقه متوسط به خود تکان می دهد اما طبقه کارگر فقط ناظر است؟
نکاتی هم که رضا سالاری گفته بدک نیست
٣۷۹٨٣ - تاریخ انتشار : ۱۰ خرداد ۱٣۹۰       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۲٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست