سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

نقد مبانی برنامه اکثریت
کدام چپ؟ کدام سوسیالیسم؟
- رسول آذرنوش

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : مسعود بهبودی

عنوان : کیای گرامی
اینجا کسی کسی را نمی کوبد.
بحث متمدنانه همین است، دیگر.
ایکاروس صادقانه ابراز نظر می کند و خواننده ای هم در برابرحقوقی به همین سان.
کسی که گذشته را تحلیل نکند، آینده اش کپیه زمان حال خواهد بود.
به قول حریفی:
«در زمان حال دایم بسر خواهد برد» که به حالش حتی کیا گریه خواهد کرد.
از کیا چه پنهان اگر گذشته در مقیاس بین المللی تحلیل و درس آموزی می شد، اشتباهات در مقیاس ملی صورت نمی گرفت.
میان فاشیسم (ناسیونال ـ سوسیالیسم) و فوندامنتالیسم تفاوت چشمگیری وجود ندارد.
ایراد نه در بحث فی نفسه، بلکه در طبقاتی بودن شعور است.
شعور اجتماعی انعکاس وجود اجتماعی است:
به قول حریفی:
«طرز تفکر در کاخ و کوخ متفاوت است. »
چون کاخ نشین (مثلا ایکاروس) نان سفره خود را بطرز متفاوتی تأمین می کند (وجود اجتماعی) تا کوخ نشین (مسعود بهبودی)
بحث اما فقط برای دو طرف بحث صورت نمی گیرد، بلکه به نیت روشنگری صورت می گیرد:
اندیشه می ماند، اگرچه صاحب اندیشه و نظر می میرد.
۵۹۱۱٣ - تاریخ انتشار : ۱۶ آذر ۱٣۹۲       

    از : کیا

عنوان : به ایکاروس و بهبودی
همگرایی!

عزیزان تاریخ در برابر چشمانمان قرار دارد ،و با تفسیر آن و از آن طریق همدیگر را کوبیدن بخاطر اشتباهات و انحرفات کوچک احزاب و سازمانهایی که در شکل گیری آن نقش تعیین کننده یی نداشته اند بلکه خود تلفات و هزینهای بالایی هم داده اند ،کمک چندانی به یافتن راه خروج از این مخمصه نمیکند.
۵۹۱۱۰ - تاریخ انتشار : ۱۶ آذر ۱٣۹۲       

    از : مسعود بهبودی

عنوان : یا رب چقدر فاصله دست و زبان است! (سایه)
ایکاروس گرامی
مسائل عینی را یا باید در عینیت شان توضیح داد، یعین با توجه به خودشان توضیح داد و یا در کله خود، بدان سان که باب میل خویشتن است.

شما سوال طرح کردید و خواننده ای جواب داد.

پدیده های اجتماعی بدان سیاه و سفیدی که بنی بشر دلش می خواهد نیستند.
ترکیب طبقه حاکمه را مثلا آلمان در نظر بگیرید و ببینید که چه شلم شوربائی است:
صدر اعظم آلمان فئودال بورژوا شده است.
بزرگترین حزب بورژوائی ـ انحصاری آلمان حزب مسیحی (روحانیت و فئودالیسم) است.
حزب لیبرال آلمان رهبران اصلی شان گراف ها و اشرافیت فئودالی بورژوا شده اند.
استحاله دربار فئودالی ایران به بورژوازی حیرت انگیز نیست.

از ایکاروس خیلی خیلی محترم چه پنهان که همین ساواک در خدمت انقلاب سفید بوده.
بازوی اجرائی ـ اطلاعاتی انقلاب سفید بوده.
زبان بعضی ها لال، سازمانی انقلابی بوده است.

بدون ساواک و ارتش، دربار و امپریالیسم نمی توانست فئودالیسم و روحانیت با ریشه های دوهزارساله را سرکوب کند و اراضی فئودالی و روحانی را تقسیم کند.

جنبش به اصطلاح چریکی درست پس از انقلاب سفید آغاز می شود.
حافظه را اندکی اکتیو کنیم می ببینیم که اتفاقا هم دربار و امپریالیسم و هم اوپوزیسیون آوانتوریستی چپ و راست و عهد عتیق (فدائیان اسلام و فدائیان خلق کذائی و مجاهدین خلق کذائی و غیره) در یک چیز ناقابل وحدت داشته اند و آن آنتی کمونیسم بوده است.

کسی هنوز رسالات آیات عظام و یا جزوات پویان و احمد زاده و کتاب واره های بهرنگی و غیره و آثار مجاهدین مذهبی و پوپریستی به اصطلاح میم لام را تحلیل نکرده است تا از اسرار «پنهان در پشت پرده» (حافظ) پرده بر افتد.

همین طرز طرح سوال و طرز جمعبندی از سوی ایکاروس محترم به آنتی کمونیسم غلیظی آلوده است.
آنتی کمونیسم را بچه فئودال ها و بچه بورژواها با شیر مادر از آن خود می کنند.
باید ساده لوح بود و فریب هارت و پورت و شعار و سبیل و تفنگ و پرچم و دفتر و دستک را خورد.
۵۹۱۰۹ - تاریخ انتشار : ۱۶ آذر ۱٣۹۲       

    از : بیرانوند

جناب بهبودی همه چیز میگوبد که از پاسخ به پرسش در مورد دلیل اصلی حمایت حزب توده از اصلاحات ارضی شانه خالی کند. صرفنظر از ماهیت ضد فئودالی انقلاب سفید، حمایت حزب صرفا به دلیل بهبود نسبی روابط شاه با شوروی بود. دقیقا به همین دلیل از خمینی که بزعم ایشان نماینده ارتجاع فئودالی بود، حمایت همه جانبه کرد که حکومت ائتلافی آخوند و بازار سنتی را به شوروی نزدیک کند و از روی سر بورژوازی ضعیف و عقب‌مانده ایران به مدد معجون راه رشد غیرسرمایه‌داری به سوسیالیزم پرش کند.
۵۹۱۰٨ - تاریخ انتشار : ۱۶ آذر ۱٣۹۲       

    از : ایکاروس

عنوان : تحلیل منحصر به فرد
گاهی اوقات در ظاهرممکن است که کامنت ها با مطلب اصلی ارتباط نداشته باشد اما در تعیین و شناخت بعضی خط و خطوط افراد مفید است. از این لحاظ تحلیل آقای بهبودی می تواند روشنگر خوبی باشد. از منویات ایشان می توان بطور خلاصه موارد زیر را دسته یندی کرد:

طبقات و نیروها و افراد مخالف "انقلاب" "مترقی" " سفید" " شاه و ملت":

چریک های فدایی خلق، سازمان مجاهدین خلق، فئودال ها، روحانیون مرتجع، شاملو و سایر شاعرانی که در مخالفت شعر سرودند.

طبقات و نیروها و افراد موافق "انقلاب" "مترقی" " سفید" " شاه و ملت":

بورژوازی ایران، شاه ودربارو علم، اشرف پهلوی و دارو دسته اش، ساواک، "کارگران و دهقانان وزحمتکشان" و"تودههای وسیع مردم"، امپریالیسم آمریکا و هزاران مستشارآمریکایی، حزب توده و "مارکسیست لنینیست" ها.
(احتمالا" اگر دربار و ساواک مرتکب اشتباه نشده بودند و دست دراز شده "کمونیست ها" (حزب توده) را رد نکرده و از ورود توده ای های غیور به کشور جهت دفاع از این "انقلاب" استقبال کرده بودند، یک جبهه متحد "خلق" احتمالا" به رهبری دربار می توانست شکل بگیرد و ضمن سرکوبی شکل گیری جنبش چریکی دستاوردهای ارزنده ای را برای کارگران و زحمتکشان به ارمغان بیاورد و افسوس که با اعدام توده ای های غیور این فرصت بر باد رفت.)
۵۹۱۰۲ - تاریخ انتشار : ۱۵ آذر ۱٣۹۲       

    از : مسعود بهبودی

عنوان : ایکاروس
خیلی ممنون از هماندیشی
چرا.
پاسخ داده شد.
انقلاب سفید بطور عینی انقلاب ضد فئودالی ـ ضد روحانی بوده است.
بنابرین همه طبقاتی که در گذار جامعه از فئودالیسم و بقایای فرماسیون های اجتماعی ـ اقتصادی ماقبل فئودالی به سرمایه داری ذینفع باشند، طرفدار عینی انقلاب سفید تلقی می شوند:
دهقانان و کارگران و بورژوازی و اقشار بینابینی
چنین هم بوده است.
حامل اصلی انقلاب بورژوائی سفید اما عمدتا بورژوازی مدرن و بخشی از بورژوازی سنتی و حتی بخش مدرن فئودالیسم سابق بوده است.
خود خاندان پهلوی قبل از انقلاب سفید فئودال بوده است.
شاه املاک خاندان خود را هم تقسیم می کند.

همانطور که شما با مفهوم «مستقلانه» اشاره داشتید، انقلاب سفید، انقلاب فرمایشی بوده و بوسیله حدود ۲۰ هزار مستشار امریکائی حمایت می شده است تا برای رژیم کودتا پایگاه طبقاتی و حتی توده ای تأمین شود.

بخشی از بورژوازی سنتی اما به جبهه ضد انقلاب می پیوندد.
دهقانان و کارگران اما به دفاع از انقلاب سفید می پردازند.
انقلاب سفید تک خال دربار و امپریالیسم بوده و حزب توده را از حمایت دهقانی و کارگری و اقشار بینابینی محروم می سازد و به بحران می کشد.

با تحلیل اشعار سیاوش کسرائی شاید بتوان به این مسئله پی برد.
خوشبختانه اشعار ایشان تحلیل و منتشر می شوند.

ضرباتی که به حزب توده پس از انقلاب سفید وارد می آید نیز باید در پرتو همین جابه جائی قوای طبقاتی تحلیل و درک شوند.
بخش مهمی از بدنه توده ای حزب توده به حمایت از انقلاب ضد فئودالی روی می آورند و عملا از حزب فاصله می گیرند و بعضی از کادرهای حزبی حتی به ساواک می پیوندند و دامی بر سر راه رهبری حزب حتی می گسترند که بخشا با هشیاری و خود فدا کردن خاوری و حکمتجو و رزمدیده و غیره خنثی می شود.

شاملو از موضع ضد انقلاب سفید (طبقات واپسین) در شعری توده ای هائی را به نقد می کشد که از محتوای ضد فئودالی انقلاب سفید بدرستی دفاع می کنند:
«ای یاوه یاوه خلایق
خورشید را گذاشته .....» (شاملو)

طبقه اجتماعی حامل انقلاب بورژوائی سفید برای مبارزه بر ضد ایدئولوژی فئودالی (مذهب و خرافه و دیگر فرم های ایدئولوژیکی بنده داری واپسین و فئودالیسم واپسین) به کمونیست ها (حزب توده) نیازمند بود.
چون خودش با ایدئولوژی بورژوائی آغازین (فلسفه کلاسیک بورژوائی کانت و فیشته و هگل و هولباخ و لامتری و وفویرباخ و دیدرو و غیره) از دیرباز قطع رابطه کرده بود و کله و چنته اش خالی بود.

ساواکی ها و طبقه طرفدار انقلاب سفید تنها کاری که از دست شان برمی آمد، مسخره کردن اخوندها بود و اشاعه لاابالیگری و بی بندوباری و استیل زیست امریکائی و غیره.

فقط مارکسیست ـ لنینیست ها می توانستند و کماکان می توانند بر ضد همه انواع ایدئولوژی های منحط طبقات واپسین (برده داری واپسین، فئودالی واپسین و بورژوازی واپسین) مبارزه ایدئولوژیکی مثبت و رادیکال انجام دهند.
ولی خاندان پهلوی به سبب حمایت توده ای وسیع آغازین، مغرور بود و توده ای های غیوری را که از تبعید به میهن برگشته بودند، تا از محتوای ضد فئودالی انقلاب سفید دفاع کنند، بر سر دو راهی پشت کردن به حزب و یا مرگ قرار داد و اعدام کرد.
یادشان به یاد باد.
۵۹۰۹۰ - تاریخ انتشار : ۱۴ آذر ۱٣۹۲       

    از : ایکاروس

عنوان : سئوال بی پاسخ
آقای بهبودی بالاخره صراحتا" پاسخ سئوال را نداده اند که کسانی (نیروهای سیاسی) که از انقلاب سفید حمایت کردند از موضع چه طبقه ای این حمایت را می کردند؟ ضمن این که پاسخ دهند آیا "انقلاب سفید به حمایت اکید کمونیست ها (حزب توده) نیاز داشت "یا حزب توده به حمایت از انقلاب سفید نیاز داشت؟
۵۹۰٨۹ - تاریخ انتشار : ۱۴ آذر ۱٣۹۲       

    از : ا. م. شیری

عنوان : از اخبار روز سپاسگزارم
نمی دانم این چه بهانه های بنی اسرائیلی است که امروز در ادبیات سیاسی عبارات مثلا ضد ملی، ضد ایران، ضد انقلاب، بازار، امپریالیسم، فرمول ضد انسانی عرضه و تقاضا، نظام سرمایه داری قابل کنترل نیست و... توهین و تهمت تلقی می شوند. هم از اخبار روز و هم از همه دست اندرکاران ادبیات سیاسی انتظار می رود، اصطلاحات جدیدی برای تعرف پدیده های مختلف ابداع کنند تا من و امثال من دچار چنین خطاهای نابخشودنی نشویم. من یکی، از هر اصطلاح ابداعی جدید حتما استفاده خواهم کرد و موازین مورد استفاده آن را مطلقا رعایت خواهم کرد. این قولی است یکبار برای همیشه.
دو جمله از گفتارهای آیت الله عظمی خمینی:
«همه آزادند، بشرطی که توطئه نکنند».
«همه محاربین با نظام را عفو می کنم بشرطی که شاکی خصوصی نداشته باشند».
۵۹۰٨٣ - تاریخ انتشار : ۱۴ آذر ۱٣۹۲       

    از : مسعود بهبودی

عنوان : ایکاروس گرامی
خیلی ممنون ایکاروس گرامی
انقلاب سفید ماهیتا انقلابی ضد فئودالی ـ ضد روحانی بوده است.
انقلابی از سرتاپا بورژوائی بوده است.
انقلاب سفید تبر بر ریشه های فئودالیسم و روحانیت فرود می آورد و کشور را مدرنیزه می کند.
این حقیقت امری عینی است.
به همین دلیل با مقاومت ارتجاع فئودالی ـ روحانی مواجه می شود و شکست می خورد.
فدائیان و مجاهدین و غیره چه بسا حتی خاستگاه فئودالی ـ روحانی ـ بازاری داشته اند.
بورژوازی سنتی ایران ـ بویژه بورژوازی تجاری ـ حتی به دلیل پیوندهای ژرف با فئودالیسم و روحانیت (در انگلستان هم چنین بوده) و خریت به مخالفت با انقلاب سفید می پردازد.

پایگاه طبقاتی آوانتوریسم چپ و راست (مجاهدین و حزب الله و غیره) در بهترین حالت طبقات اجتماعی ارتجاعی معروف به واپسین است.
بورژوازی دیری است که در مقیاس جهانی دیگر بورژوازی آغازین سابق نیست:
بلکه بورژوازی واپسین است و از ریشه مرتجع است.

ضعف انقلاب سفید هم همین جا بوده است:
انقلاب سفید زیربنای اجتماعی ـ اقتصادی جامعه را عوض می کند ولی روبنای ایدئولوژیکی بورژوائی اصیل در اختیار ندارد:
برای اینکه بورژوازی در مقیاس جهانی دیری است که دستاوردهای فکری و فرهنگی خود را به گور سپرده است.
انقلاب سفید به مثابه نماینده مناسبات تولیدی سرمایه داری، آنتی کمونیسم را به مثابه روبنای ایدئولوژیکی به خدمت می گیرد و تا اخرین لحظه حیات بدان وفادار می ماند.
فرح پهلوی هنوز هم بدان وفادار مانده است.

ولی با آنتی کمونیسم نمی توان بر ضد فئودالیسم و روحانیت مبارزه کرد.
از قضا، انقلاب سفید به حمایت اکید کمونیست ها (حزب توده) نیاز داشت.
چون فقط انها بودند که قادر به مبارزه ایدئولوژیکی بر ضد فئودالیسم و روحانیت بودند.
ولی بخشی از سران حزب توده را که به ایران برگشته بودند، ابلهانه و بیرحمانه اعدام کرد.
فئودالیسم و روحانیت خودشان صدبار آنتی کمونیست تر از دربار بوده اند.
مسئله اندکی بغرنج است.
ولی دربار بطور عینی به مثابه نماینده مناسبات تولیدی سرمایه داری مترقی تر از خمینی و آوانتوریسم و غیره بوده است:
مفهوم معروف در کتاب انقلاب سفید، «ارتجاع سیاه و سرخ» انعکاس همین آرایش قوا بوده است و درست بوده است.
اگر لازم باشد می توان در این زمینه مفصلتر بحث کرد.
بعضی از کامنت گذاران بهتر است به جای متک پرانی بیاندیشند.
برای روشنگری بدیلی جز روشنگری وجود ندارد.
۵۹۰۷٣ - تاریخ انتشار : ۱٣ آذر ۱٣۹۲       

    از : اخبار روز

عنوان : توضیح برای آقای شیری
دوست گرامی آن چه که روی داده این است که شما در یک نظر «چند خطی» اتهامات زیادی را متوجه ی عده ی دیگری ساخته اید. از «گستاخی» تا «ضد انقلابی» تا «ضد ملی» و بالاخره «ضد ایرانی»...
شگفت آور این است که عده ای تصور می کنند به بهانه ی آزادی بیان و مخالفت با سانسور باید بتوانند بی دریغ هر اتهامی را که متوجه ی هرکسی می دانند از طریق «اخبار روز» منتشر کنند.
اخبار روز همواره تاکید کرده و باز هم تاکید می کند اتهامات علیه افراد و سازمان ها و احزاب را در چارچوب «نظر» نمی داند و آن ها را منتشر نمی کند.
۵۹۰۷۲ - تاریخ انتشار : ۱٣ آذر ۱٣۹۲       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۶)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست